هدایت شده از احسن الحدیث
۵۹- توجه به نعمت‌های خدا یک پند با یک داستان روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا می زند. اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود. به ناچار مهندس، یک اسکناس 10دلاری به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند! کارگر 10دلار را برمی دارد و توی جیبش می گذارد و بدون این‌که بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود! بار دوم مهندس 50 دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون این‌که بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!! بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند می‌کند و بالا را نگاه می‌کند و مهندس کارش را به او می‌گوید!! این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمت‌ها را برای ما می فرستد اما ما سپاس‌گزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمی‌کنیم این نعمت‌ها از کجا رسید!! اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی‌اند. به خداوند روی می آوریم!! بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاس‌گزار باشیم قبل از این‌که سنگی بر سرمان بیفتد!!