م ، علی (ع) را هم عزل می کنم ، اما همانطور که این انگشتری را به دست می کنم ، معاویه را به عنوان خلیفه انتخاب می کنم !!! پس شد آنچه شد !
👈 بعد گوش ندادن به حرف رهبری ، آن هم گوش ندادن چندباره ، رفتند پیش علی (ع) گفتند یا علی ، تو مقصری ، توبه کن!!! امیرالمومنین (ع) می فرمود انتخاب خودتان بود ، من که به شما نظرم را گفتم ، من که گفتم کسی دیگر را انتخاب کنید برای مذاکره، شما گوش ندادید. اما این جماعت گوششان بدهکار نبود که نبود که نبود...
👈👈👈 نتیجه : آری ، مردم حرفی خلاف حرف امیرالمونین(ع) زدند ، حضرت به رای آنها احترام گذاشت اما برای اینکه شکست نخورند ، بر اساس وضع جدید و رای مردم، تدبیری چاره کرد که اگر مردم آن را عمل می کردند ، پیروز می شدند اما مردم همان تدبیر را هم عمل نکردند و برای بار دوم ، از فرمان رهبر خود نافرمانی کردند. پس شد شکست، چه شکستی !!!👉👉👉
🔰 پرده سوم
💠 دشمنی که زخم خورده بود از دست روحانیت و تمام امیال و آرزوهای خود را به خاطر مراجع دینی از دست داده بود ، این بار تدبیری جدید چاره کرد. گفت حالا که قرارداد روئیتر که بسته بودیم را آیت الله ملاعلی کنی و فتوایش و همراهی مردم با او ، به باد داد و قرارد تنباکویی که بستیم را میرزای شیرازی و فتوایش با همراهی مردم به باد داد و ما را بیچاره کرد، پس باید تلاش کنیم برای جدایی مردم از رهبران دینی و آن ها را در چشم مردم، بد و بی سواد و عقب مانده جلوه دادند ، چه تلاش کردنی !
شیخ فضل الله هی داد می زد و فریاد که ایها الناس ، این مشروطه ، مشروعه نیست و اساس دینی ندارد، قبول نکنید. مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلستان بیرون بیاید ، به درد ما نمی خورد. اما گوش ندادند که ندادند که ندادند...
👈 او را عقب مانده ، مرتجع ، مستبد ، مخالف آزادی و... خواندند و اقسام تهمت ها را به سمتش روانه کردند ، باز هم خاموش نشد و با آنکه مردم ، راه غلط مشروطه را تصویب کردند آن هم به شیوه غربی ، گفت حالا که این اشتباه را کردید ، بیایید و بعد این اشتباه نکنید و در قانون بگنجانید که در هر دوره مجلس ، 5 مجتهد طراز اول بر قوانین مجلس نظارت کنند تا خلاف شرعی تصویب نشود ، به ظاهر تصویب کردند اما در عمل...
👈 مردم به حرف رهبرشان عمل نکردند و حتی در پای چوبه دار شیخ فضل الله ، هلهله و شادی هم کردند اما چوب این غفلت و ندانم کاری را چندسال بعد با قحطی بزرگی که در ایران توسط انگلستان ایجاد شد ، خوردند تا جایی که حدود نیمی از مردم کشور ما از گرسنگی مردند!!!👇👇👇
(ادامه از پست قبل)
🌀 گویی صدایی در گوش مردم می پیچید که به آن ها می گفت، ایها الناس ، مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلستان بیرون بیاید ، به درد ما نخواهد خورد. اما دیگر دیر بود . نه آن رهبر زنده بود و نه عمل الان به آن حرف ، با اثر !!!
👈👈👈 نتیجه : آری ، مردم حرفی خلاف حرف رهبرشان زدند ، رهبرشان به رای آنها احترام گذاشت اما برای اینکه شکست نخورند ، بر اساس وضع جدید و رای مردم، تدبیری چاره کرد که اگر مردم آن را عمل می کردند ، پیروز می شدند اما مردم همان تدبیر را هم عمل نکردند و برای بار دوم ، از فرمان رهبر خود نافرمانی کردند. پس شد شکست، چه شکستی !!!👉👉👉
🔰 پرده چهارم
✳️ رهبری معظم از اواخر سال 1395 شمسی ، شروع کردند به روشنگری و تبیین شاخصه های رئیس جمهور طراز انقلاب و اسلام. در مناسبت های متعدد در جلسات مختلف با حضور اقشار متفاوت ، گفتند ، فرمودند و فرمایش کردند و ده ها و بلکه صدها بار فرمودند شاخصه های رئیس جمهور مردمی و انقلابی.
اما مردم گوش نکردند و رئیس جمهوری انتخاب کردند که همه آن شاخصه هایی که رهبر مشخص کرده بود را نداشت.
👈 اما رهبر مثل جدش رسول خدا(ص) و مثل مولایش امیرالمومنین(ع) به رای مردم احترام گذاشت. اما برای اینکه در این مسیر غلط ، مردم با سلامت و با صلابت به مقصد روشن برسند ، تدبیری جدید و راه چاره ای جدید انتخاب کردند و آن چیزی نبود جز " فرمان آتش به اختیار "
👈 منتظر عمارها بود رهبری، انصافا برخی ها خوب عمل کردند ، عالی ، بی نقص ، اما برخی ها هم تند رفتند و زدند به جایی که نباید می زند.
👈 رسید به موسم تغییر قیمت بنزین، باز هم منتخب مردم تصمیمی گرفت که آن را با مردم در میان نگذاشته بود ، هرچند به تعبیر رهبری معظم ، کاری بود کارشناسانه . اما قطعا تاثیر دولت ، بیشتر بود از بقیه قوا و مسئولین.
این تصمیم برای خیلی ها سخت بود. خیلی ها گفتند رهبری مقصر است اما یادشان رفته که دو نفر از سه نفر سران قوا را خودشان با رای خودشان انتخاب کردند!!!
این بار رهبری باید تدبیری جدید چاره می کرد.
همگان را دعوت کردند به آرامش و قانون. و گفتند از کار کارشناسی و مسیر قانونی حمایت می کنند. این یعنی آتش فتنه را خاموش کردن. حال مردم اینجا دو راه داشتند.
یا مثل 3 پرده قبلی ، برای بار چندم حرف رهبرشان را زمین می ا