آن‌جا که جنگل و ستاره‌ها به هم می‌رسند قصه‌ی عشق و اعتماد دوباره به انسا‌ن‌هاست. آدم‌ها در مقطعی از زندگی به دلیل بیماری و رنج‌های زندگی باور و ایمان خود را به همه چیز و به آدم‌های اطراف‌شان از دست می‌دهند و شاید تلنگری بتواند آن‌ها را دوباره به زندگی برگرداند. اورسا دختربچه‌ی شیرینی که ادعای فضایی بودن می‌کند در این قصه همان تلنگری است که زن و مرد داستان را که هر دو گرفتار رنج و بیماری بوده‌اند و هستند، به زندگی برمی‌گرداند و لذت عشق را به آن‌ها یادآور می‌شود. خودش نیز رنگی تازه به زندگی‌اش می‌بخشد. اورسا که یادآور کاراکتر معروف #شازده_کوچولو است به دنبال پنج معجزه می‌گردد و خودش می‌گوید اگر پنج معجزه ببیند زمین و آن‌ها را ترک می‌کند. از جمله زیبایی‌ها و نکته‌های این رمان عاشقانه این است که نویسنده در آن کاراکترهایش را به دل طبیعت برده و قصه در جایی دور از شهرنشینی است. انگار نویسنده می‌خواسته این سه زن و مرد و کودک دوباره از دامان طبیعت زاده شوند. #آنجا_که_جنگل_و_ستاره_ها_به_هم_میرسند نویسنده: #گلندی_وندرا ترجمه‌ی #عاطفه_حاجی_آقایی #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷