🌷یَارَبَّ المَهْدِیــــــٖ ✌️از مسجد کوشکنو تا شهادتِ !!! 💢قسمت اوّل بعد از ظهر یکی از روزهای هفته بود[ که الان متاسفانه روزش را دقیق در ذهنم نیست]. مراسمی در مسجد کوشکنو به مناسبت چهلمین روز شهادت یکی از شهدای اردکان در حال برگزاری بود. سخنران که از منبر پایین آمد؛ از مسجد بیرون زدیم. راهپیمایی از همانجا آغاز شد. در راه، مردم تابلوی نماد رژیم شاه را شکستند. مأموران شهربانی با دیدن این صحنه با ماسک های ضدّ شورش که به صورت خود زده بودند؛ وارد جریان شدند و در وسط خیابان امام خامنه ای فعلی استقرار یافتند. در این حین سربازان ارتش هم با اسلحه ژ۳ به کمک نیروهای شهربانی به حالت آماده باش درآمدند. مردم با دیدن این صحنه ایستادند. مردها جلو و زنها پشت سر مردان قرار داشتند. همینطور راهپیمایی متوقف مانده بود و کسی جرأتِ جلوتر رفتن را نداشت. ناگهان خانومی بعد از چند لحظه با شجاعت تمام از میان بانوان جلو آمد و گفت: «اگر شما مردان جلو نمی روید؛ ما زنان جلو شویم؟» جمعیت بعد از این سخن، روحیه ای تازه گرفتند و به حرکت خود ادامه دادند. انگار نه انگار که ماموران به حالت آماده باش در روبرویشان قرار دارند. درست در روبروی کوچه شهربانی، یکی از مأموران با باتوم، محکم به شیشه یکی از مغازه ها زد. به دنبال آن تیر اندازی مأموران شروع شد... ما هم با شنیدن صدای تیراندازی... 🔰راوی: عباس طلایی ✍محمد طلایی ⏳زمستان ۱۴۰۰ @neday_ardakan🔷