یک آدم بی سر و پای بی سواد مَفلوک را بگذارید پشت یک میز، یا یک باجه، که بلیتِ راه آهن یا چیزِ بی مقداری مثل آن بفروشد! همین آدمِ مَفلوک فورا خود را محق می‌داند که خدایی کند و به شمایی که می‌روید بلیت بخرید، از تارک تخت جَبَروتِ خود به چشمِ تحقیر نگاه کند تا قدرت خود را به رُخ شما بکشد و نگاه سرشار از نِخوَتش داد می‌زند که: (حالا صبر کن تا نشانت دهم)... و از همین مست می‌شود، آزار مستیِ میز همین است. 📕 شیاطین ✍🏻 https://eitaa.com/nedayandisheh