نوجوانی ام گذشت! دوره ی طلایی جوانی ام هم در حال سپری شدن است! به ناگاه حس می کنم پیر شده ام. وقتی به این فکر می کنم که در حال پیر شدن هستم، غم سنگینی به دلم می افتد. دیگر آن شور و نشاط گذشته را ندارم، آن چابکی و فرزی را ندارم. انتخاب هایم محدود شده و دیگر وقتش نیست به کارهایی که دوست دارم و یا لازم دارم بپردازم. بدتر از همه این است که چیزی به دست نیاورده ام، نه ایمانی، نه معنویتی، نه علمی و نه حتی پولی. هیچوقت برای مادیات تقلا نکردم و از این بابت ناراحت نیستم. ناراحتی اصلی م از پیر شدنم است و فکر می کنم اصلی ترین مسأله همین است. حال متوجه حرف حضرت امام می شوم که در کتب اخلاقی شان مدام از جوانی و اهمیت آن در اصلاح خود و تقرب به خدا می گفتند. این که صد جوان اصلاح می شود در حالی که یک پیر هم اصلاح نمی شود. پ ن: این اتفاق برای همه خواهد افتاد. https://eitaa.com/nedayandisheh