🍂سلسله مباحث: راه و رسم طلبگی شماره 4 🔹موضوع: اصول حاکم بر برنامه ریزی/ قسمت چهارم اصل دوم: هماهنگی و توازن، تناسب تقریبی در برنامة کامل تناسب اجزا و عناصر «به طور تقریبی» حفظ می‏گردد. کلمة «به طور تقریبی» اهمیت فراوانی در این جمله دارد؛ زیرا در یک زمینة مشخص و برای رسیدن به یک هدف معین، بیش از یک طرح و برنامه می‏توان ارائه داد. مثلاً برای ساختن یک منزل مسکونی در زمینی مشخص، بر اساس سلیقه‏های مختلف، نقشه‏های متعددی می‏توان کشید. هیچ یک از این نقشه‏ها ترجیح قطعی بر دیگری ندارد و همه، زیبا و کامل طراحی شده‏اند. کامل بودن نقشه‏ها در این است که: 1.. همة اجزای لازم برای یک واحد مسکونی در آن‏ها یافت شود. 2.. نسبت میان اجزا به طور تقریبی محفوظ ماند. وجود «حمام» درمنازل مسکونی ضروری است و نبودن آن نوعی کاستی در طراحی نقشه به‏شمار می‌رود. مساحت آن هم به طور تقریبی روشن است. مثلاً نباید از اتاق پذیرایی و حیاط، بزرگ‏تر یا از یک متر مربع کوچک‏تر باشد. با این اطلاعات می‏توان حمام را در هرگوشه زمین پیش‏بینی کرد، به ‏شرطی که در ترکیب کلی، تناسب‏ها برهم نخورد. در طراحی اندام انسان، وجود همة اعضا ضروری است. نبودن هریک از اندام‏ها نوعی معلولیت است. اندازة چشم و گوش و دهان، فواصل میان اعضا و نسبت‌های کلی هم، به طور تقریبی رعایت شده است. کم و زیادشدن این اندازه‏ها تا حدودی امکان‏پذیر است و موجب اختلاف شکل انسان‌ها می‏شود. اما اگر این اندازه‏ها و نسبت‏ها یک‌باره برهم خورد، آن‏چه به دست می‏آید، پدیدة دهشتناکی است! برنامة زندگی طلبه هم عناصری ضروری دارد که با نسبت‏های تقریباً مشخصی باید در کنار هم قرار داده شوند. نبودن هریک از آن عناصر یا بر هم ‏خوردن شدید نسبت‏ها، طرح نهایی را غیرقابل تحمل و ناقص می‏نماید، گرچه کم و زیاد شدن اندک اندازه‏ها و نسبت‏ها، دست ما را برای طراحی‏های مختلف و نتایج متفاوت باز می‏گذارد. به بیان دیگر تشخیص اولویت‏ها در طراحی نمای کلی برنامه ـ باتوجه به اهداف و انتظارات ـ امکان‏پذیر است. ولی این بدان معنی نیست که برای رسیدن به هدف تنها یک طرح بتوان ارائه داد و جایگاه قطعی مشخص یا اندازه واحدی برای هر فعالیت بتوان تعریف کرد. این‏گونه نیست که برای هر لحظه، تنها یک برنامة مفید پیش روی ما باشد و تخلف از آن، نظام برنامه ما را به‏کلی به‏هم‏ریزد! نوعی قابلیت انعطاف وجابجایی در برنامه متناسب با سلیقه‏های‏مختلف وجود دارد که شرط إعمال آن پاسداری از تمام عناصر و حفظ اندازه‏ها و نسبت‏های کلی است. این سؤال که «الان چه کنم؟»، «جمعة این هفته چه برنامه‏ای داشته باشم؟»، «تابستان امسال را چگونه بگذرانم؟» از بنیاد، سؤال ناتمامی است و هیچ کس نمی‏تواند به آن پاسخ بگوید، مگر آنکه طرح کلی حاکم بر برنامه را برای او مشخص کنیم. این پرسش شبیه آن است که قبل از مشخص کردن کاربری زمین و طراحی نقشه کلی آن بپرسیم، این گوشة زمین را به چه چیز باید اختصاص داد؟ «این گوشة زمین» هویتی مستقل از کل زمین ندارد، که بدون در نظر گرفتن کل، تکلیف آن معین شود. سلیقة طراح ساختمان، پس از درنظر گرفتن فضای کل زمین جایگاه خاصی برای هر یک از اتاق‏ها، آشپزخانه، هال و.. . تعیین می‏کند. «برنامه‏ریزی» هنر حفظ اولویت‏ها و اهمیت‏ها در سطح کلی و ترجیح سلیقه‏مند یکی از امور بر دیگری در سطح جزئی است. 🌺 @nedaye_tahzib 🍃 tahzib-howzeh.com