📓حکایت درمانی ضرب المثل زرندی ارائه شده مرد طلبکارو پرتوقعی ، درچاهی نه چندان عمیق افتاد.مرد قوی هیکلی دستش را به درون چاه برد و گفت دستت رابه من بده تا نجاتت دهم. همه بیرون از چاه منتظر بودند تا مردپرتوقع دست این مرد قوی هیکل را بگیرد و بیرون بیاید، ولی این اتفاق نیفتاد. مردم گمان کردند او صدای این مرد را نشنیده و خواستند این بار با صدای بلندتری او را صدا کند، ولی باز مردستش را بلند نکرد و دست او را نگرفت. یک نفر که از همسایه‌های مرد پرتوقع بود و او را خوب می‌شناخت جلو رفت و گفت: زحمت نکشید. این مرد دست بده ندارد او فقط دست بگیر دارد مرد قوی هیکل گفت: یعنی چی؟ و فریاد زد اگر می‌خواهی از چاه بیرون بیاورمت دست مرا بگیر. مرد متوقع که چاره‌ای نداشت هر جوری بود دست مرد قوی هیکل را گرفت و از چاه بیرون آمد.