السلام علیک یا فاطمةالزهرا
بازتاب نور رحمت
باب علم و باب رحمت هست باب فاطمه
روح و ریحان جنان است عطر ناب فاطمه
حسن یوسفهای عالم انعکاس حسن اوست
هست نور مهر و مه هم، بازتاب فاطمه
نازد هرکس بر کسی، من هم بنازم بر علی
مفتخر هستم که هستم من خراب فاطمه
من ندارم جز ولای مصطفی سرمایهای
هست تنها افتخارم، انتخاب فاطمه
قبل از آیین محمد بود زن محکوم مرگ
زنده کرد او را طلوع آفتاب فاطمه
نی هویت داشت زن، نی ارزش و قدر و بها
هدیه شد او را کرامت از حجاب فاطمه
میشد او محسوب، ننگ اجتماع آدمی
شسته شد این ننگ و نکبت با گلاب فاطمه
بود ویران رکن قصر ارزش و ارج زنان
کرد آباد این بنا را خشت و آب فاطمه
زنده زنده دفن میشد زن به قعر خاک و گل
زندگی بخشید او را انقلاب فاطمه
بود زن کالای بیمقدار بازار هوس
رست از آن ذلت به لطف انتساب فاطمه
آرزو دارم که باشم زنده با عشق علی
کاش باشد مرگ من هم در رکاب فاطمه
کاش گردد روز محشر پای میز محکمه
شامل حالم دعای مستجاب فاطمه
روز رستاخیز هنگام وقوع واقعه
بوده باشم کاش در ظلّ سحاب فاطمه
موسم هجران سرآید کاش روز جمعهای
ناگهان از ره رسد عهد شباب فاطمه
رو کند یوسف به کنعان و شود پیراهنش
مرهم زخم دل پر اضطراب فاطمه
عقده بگشاید حمید از دل و ریزد اشک شوق
در رکاب مصلح کل بر تراب فاطمه
شاعر برادر حاج حمید مصطفی زاده گورانسرابی خلخالی