روایت اربعین بعد از ۳ روز پیاده‌روی به عمود ۱۴۲۰ رسیدیم ، اول شهر کربلا.... تا چشم کار می‌کرد جمعیت دیده می‌شد، هوا تاریک و همه خسته، البته بچه‌ها خسته‌تر، آنقدر خسته که فقط به فکر جایی برای استراحت بودیم. مردهای گروه در حال برنامه ریزی بودن، بریم فلان خیابون، فلان موکب، فلان جا به حرم نزدیکه، اون یکی دوره و از این حرفااااا. توی یه موکب کوچیک کنار خیابون نماز مغرب رو‌ خوندیم و مقداری حلوای عراقی بهمون دادن و هر کس یه طرف منتظر بودیم تا تکلیف معلوم بشه. حدودا یه ساعت گذشت و مردها با ناامیدی گفتن اطراف حرم خونه‌ها پر شده و ما هم با وجود خستگی و بی‌حالی بچه‌ها اصلا توان نداشتیم که بریم داخل شهر و یکی یکی موکب‌ها رو بگردیم ببینیم جا هست یا نه😔 در همون حال خستگی و ناامیدی آقا صادق (خواهر زاده جانم که خیلی تو این سفر زحمت کشیدن) اومد گفت: پاشید بریم مبیت!!! یه آقایی همین دور وبر خونه داره، بریم شب رو استراحت کنیم و صبح زود بریم توی شهر و دنبال موکب و..... بازهم میزبان عراقی با ماشین خودش ما رو به سمت مبیت برد، اما این دفعه خبری از روستا نبود یه محله جدید (شهرک مانند) در ابتدای شهر کربلا با کوچه‌های منظم و ساختمان‌های جدید و زیبا..... ما که فقط دنبال جایی برای خواب بودیم و توقع دیگه‌ای هم نداشتیم ، یهو دیدیم ماشین جلوی یه خونه بزرگ و شیک توقف کرد به قول بچه‌ها ویلااااا😉 حیاط بزرگ و چمن کاری با استخر و آلاچیق، داخل خونه هم خیلی شیک و مجلل، با سرامیک‌هایی آن‌چنانی و چند دست مبل شیک و پیک😎🤩 داخل شدیم و بازهم تعداد زیادی زائر ایرانی قبل از ما مهمون این خونه شده بودن، سفره شام پهن بود و چند زن عراقی بدون هیچ توقع و صحبتی سریع شروع کردن به پذیرایی و آوردن غذا. ۳_۴نوع غذا آماده کرده بودند، اون هم برای این همه میهمان. (حدود ۱۰۰نفر) با مادرم و خواهرم می‌گفتیم ما از فامیل خودمون هم این‌طوری پذیرایی نمی‌کنیم چه برسه به غریبه‌ها؟؟؟؟ بعدش با خودم کلی فکر کردم، اگر این خونه که معلومه نو تازه ساز هست برای من بود به همین راحتی خونه و وسایل نو و شیک و گرون قیمت رو در اختیار دیگران می‌ذاشتم؟ من هم اجازه می‌دادم آدم های غریبه با لباس‌های گرد و خاکی روی مبل‌های گرون قیمت خونه‌م دراز بکشند، وقتی پتو برای خواب کم اومد، رو تختی خودم رو بهشون می‌دادم؟؟؟؟ و این ماجرا فقط یک شب نبود ، نزدیک به یک مااااه خانه‌ای نو با تمام وسایلش در خدمت زائران امام حسین علیه‌السلام بود نه غریبه‌ها. 😢🥺 و با تمام وجود معنی: «بأبی أنتم و امی و نفسی و اهلی و‌مالی» رو‌ فهمیدم. تمام عالم به فدای تو‌حسین😭 پ.ن: تو این خونه تعداد مهمونا خیلی زیاد بود، نتونستم با میزبان خیلی صحبت کنم و عکس بگیرم. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein