نهضت مادری
8️⃣8️⃣5️⃣ هم غزه، هم لبنان، هم ایران اوایل زندگی متاهلی‌مان می‌خواستم یک دوره بین‌المللی مرتبط با رشته‌ام، ثبت‌نام کنم. دلم راضی نمی‌شد از همسری که تازه درگیر اجاره و قسط و وام شده، پول بگیرم. تصمیم گرفتم گردنبندم را بفروشم، اما فهمید و ناراحت شد. پول کلاس را با دو دو تا چهارتای خودش، جور کرد و گردنبند را انداخت دور گردنم. قفلش را که بست یاد توصیه چند سال قبل مامان افتادم. قاطع و محکم چشم انداخت در چشم‌هایم: «یه زن هیچ‌وقت برای کارهای دم دستی، طلاهاشو حراج نمی‌کنه.» پیش‌دانشگاهی بودم. وقتی مخالفت پدرم را دیدم، تصمیم‌ گرفتم گردنبندم را بفروشم تا چند کلاس کنکور خوب، از همان‌هایی که قبولی را تضمین می‌کنند ثبت‌نام کنم. گردنبند یادگاری بود از تولدم و مادرم نسبت به آن حساسیت داشت. هر طور که بود پدر را راضی کرد و پول کلاس جور شد. دیگر باورم شده بود طلا برای زن مهم است و نباید برای مخارج زندگی که نمی‌داند ارزشش را دارد یا نه به فکر فروش بی‌افتد. کم‌کم رشته تعلقی بین من و طلاهایم شکل گرفت، برایم عزیز و مهم شده بودند مثل بسیاری از زنان معمولی دور و برم. چند روز پیش که دلم از شهادت سید حسن، سخت گرفته بود، قرآن را باز کردم تا چند آیه برای آرامش خودم هدیه کنم به روح بلندش. قرآن را که بستم دست‌بندم باز شد و افتاد کف اتاق، نگاهش کردم و انگار همان لحظه هرچه رشته تعلق بین ما بود پاره شد. از ذهنم گذشت که، چه خوش شانس است، می‌توانست وقت رد شدن از جوی آب، دور از چشم من باز شود و تا ابد همنشین آشغال‌ها شود، یا سهم کسی که کنار خیابان پیدایش کرده بشود و برود قاطی اموال شبهه‌ناکش. الان افتاده بود جلوی پای من، مثل دنیا که بعد از سید‌ از چشمم افتاد. من خیلی اهل ربط دادن اتفاقات به هم نیستم ولی شاید این یک نشانه است؛ مثل فیلم‌ها، «دستبندی که بعد از خواندن قرآن برای سید مقاومت، از دستم افتاد باید خرج مقاومت شود.» آن‌را برداشتم و پیام دادم به یکی از بچه‌های پویش طلا که نذر خانم‌ها در اهدای طلا به جبهه مقاومت را جمع‌آوری می‌کنند: «کجا می‌تونم بیام برای دادن طلا؟» عکس‌های کانالشان را بالا و پایین می‌کردم. طلاهای جورواجوری که مردم هدیه کرده بودند را دیدم و شرمنده شدم از کوچکی هدیه‌ام. با خودم گفتم دیگر منتظر افتادن گوشواره و‌ گردنبند و انگشتر نباش، آن‌ها را باید خودت درآوری. موقع تحویل دست‌بند، حس مادری را داشتم که دخترش را به بهترین داماد شهر شوهر داده است. ✍ 🌀دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظه‌های زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 💠 بله | ایتا | ایمیل 💠