جنگتمدنی
#سعید_جلیلی(در جمع دانشگاهیان)
... شما ببینید نخست وزیر استرالیا از شرقی ترین نقطه دنیا تا نخست وزیر کانادا در غربی ترین نقطه دنیا میرود و در تظاهرات علیه ایران شرکت می کند!
رئیس جمهور فرانسه با یک دلقک عکس میگیرد.
رئیس جمهور آمریکا مدام صحبت میکند که میخواهیم ایران را آزاد کنیم.
صدراعظم آلمان ۵ دقیقه ویدیو پر میکند که ما نگرانیم. اینها برای چیست؟
کار و زندگی ندارند؟ مثلاً نگران مسائل ایرانند؟
روزی که سردشت با سلاح شیمیایی بمباران شد اینها یاد کردستان عزیز ایران نبودند؟ هزاران زن و مرد شهید شیمیایی شدند و حاضر به دادن یک قطعنامه نبودند حالا چطور امروز نگرانند؟
اگر می گویند ایران ضعیف است که خب این همه سر و صدا ندارد. ا
گر می گویند با به کارگیری تمام توان شکست فاحش خوردیم دلیلش چیست؟
من میگویم این بحث تمدنی است.
آنها پنج قرن تمدنی را شروع کردند، جلوتر بودند به شکل حکومت و به شکل جامعه درآوردند.
امروز دشمنان به نقطه ای رسیدهاند که یک رقیب و هم آورد جدید تمدنی پیدا کردهاند. دشمن می فهمد.
در ۴۰ سال اخیر، در ۵۰ سال اخیر، هر حرکتی جلوی او ایستاده آن را برداشته اند.
در همین مصر را دیدید.
اما میداند قدرت حرکت ما از جنس دیگری است. حرف داریم؛ برای حجاب, برای زن, برای کرامت زن, برای حقوق زن.
کتابی هست به اسم امپراتوری توهم که یک آمریکایی نوشته، فصلی دارد به نام زن در جامعه آمریکا. بخوانید چه بن بست هایی را تعریف میکند. که فجایعی را تعریف میکند.
او میداند در تمدن خودش پایان زن این شده است.
و حالا یک اندیشه و فکر آمده عملیاتی شده و و با موانع نتوانسته کنارش بزند و حتی قوی تر شده و حالا این حرکت میخواهد الگوسازی کند. می خواهد از زن یک الگوی جدید ارائه دهد.
من زمانی که معاون اروپایی وزارت خارجه بودم، رفتم نروژ. یک خانومی مسئول میز ملاقاتهای ایران بود. میگفت شما چرا مباحث مربوط به زن را کمتر مطرح می کنید؟ گفت من چهار سال ماموریت در تهران بودنم و دوره ارشد کارشناسی فقه حقوق خواندم.
متوجه شدم چقدر شما حرف های قابل توجه در مورد زن دارید.
این خانم دیپلمات نروژی می گفت اینها اگر مطرح شود خیلی ارزشمند است.
بحث من این است که دشمن می فهمد.
اگر شما الگو نشان دادید که کرامت زن باید به بهترین شکل حفظ شود و جایگاه خودش را پیدا کند آن وقت آن تمدن مقابل فرو می پاشد که در زن به ابتذال رسیده است و بدترین شکل نگاه به زن را دارد. این مطالب در کتاب ها و مقالات خودشان آمده است.