⁉️ مگر این سید چه کرده بود که این همه دشمن داشت؟ 🔹«سیدمحمد حسینی بهشتی» پیش‌ از انقلاب، مبارز بود و سروکارش با ساواک بود و پس‌از انقلاب رئیس دیوان عالی کشور بود و نایب‌رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی بود و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود و نویسنده و روشنفکر و سخنران هم بود. ولی کسانی که او را می‌شناختند به این‌ها نمی‌شناختند؛ به خودش و صفای باطنش و فضایل اخلاقی‌اش و زیبایی‌های رفتارش می‌شناختند و برایشان آقای بهشتی، فلان مقام و شخصیت انقلاب نبود؛ همان «آقای بهشتی» بود. 🔹حالا این آدم باصفا و خوش‌سخن و اندیشمند و اهل منطق و اهل گفت‌وگو، دشمن هم داشت؟ اندازه ریگ بیابان و چه دشمنانی هم. معلوم است دشمن زیاد دارد مردی که چنین بگوید: «در زمینه حق، گذشت نکنید. چون این فقط خیانت به یک مورد معین نیست. این ضعیف‌شدن روح حقیقت‌جویی و حق‌پرستی در جامعه است و جامعه را تاریک می‌کند و نمی‏‌گذارد چهره حق درخشندگی و گیرایی و جذابیت خود را داشته باشد». ⚠️کار به کجا رسیده بود؟ 🔸این‌که بهشتی مظلوم بود، چطوری بود مظلومیت بهشتی؟ خیلی‌ها نمی‌دانند ولی کار به جایی رسیده بود که مرگ بر بهشتی هم می‌گفتند و امام (ره) نیز یک‌بار فرمود که چرا دلش می‌سوخت برای بهشتی: «ایشان را من بیست سال بیش‌تر می‌شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آن‌چه که من راجع‌ به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی [را] که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌اند، آن‌ها را بیشتر مورد هدف قرار داده‌اند. » 🔸دلسوزی امام (ره) فقط همین نبود؛ «این آقای بهشتی مسلمان، متعهد، مجتهد، این چه کرده بود که تو تاکسی می‌نشستی، می‌دیدی که دو نفر آدم به هم می‌رسند یک حرفشان فحش به اوست؟! تو اجتماعات، یک دست‌های مرگ بر کی... خوب، شما ببینید چه ظلمی [بود] به یک همچو موجود فعالی، که مثل یک ملت بود برای این ملت ما». 📌در برابر این دشمنی‌ها و تهمت‌ها، بهشتی چه کرد؟ صبر. و خدا هم که صابران را دوست دارد و برای خدا هیچ‌کار، کاری ندارد؛ خرجش چند تا منافق بود و ۲ تا بمب بزرگ که مثل «دروغ» و «تهمت» و «نفرت» هر چه بزرگ‌تر، بهتر. ۷ تیر ۱۳۶۰ جانش را و قلب صبورش را و زبان حق‌گو را و سر و دست و پا را، همه را تقدیم کرد به خدا، در راه خدا و جَست و رَست.