بسم الله الرحمن الرحیم "سیر ١٠ سالهء مسجد جهادی" قسمت (۵) هنوز داشتن خونه عالم رو میساختن و آماده نبود وقتی آمدم مجبور شدم مدتی مستاجر باشم با همه مشکلات اقتصادی که داشتم اما بلطف الهی امیدوار بودم و از همون اول تصمیم گرفتم هیچ درآمدی از مسجد نداشته باشم بدون هر گونه صحبت و قراردادی آمدم و مستقر شدم معجزات زیادی از اون وقت تا حالا دیدم و تونستم عنایات الهی رو در مسائل معیشتی خودم بعینه ببینم منکه تصمیم قطعی خودمو گرفتم که بهیچ عنوان از مسجد درآمدی نداشته باشم خدا هم همه جوره از جاهایی که اصلا فکرشو نمیکردم روزی من و خانواده مو رسونده تا همین الان یادم نمیره بعد از چند ماه کار و فعالیت تو مسجد یک روزی یکی از اعضای هیات امنای وقت مسجد آمد گفت فلانی ما می‌خواهیم بصورت ماهانه یک مبلغی رو خدمت شما تقدیم کنیم گفتم براچی مگه من چیزی گفتم گفت نه شما چیزی نگفتین اما ما باید به وظیفه خودمون عمل کنیم گفتم نه برادر شما وظیفه‌ای در قبال بنده ندارین شروع کرد اصرار کردن که شما عیالوار هستی و ما باید بالاخره هوا رو داشته باشیم و از این حرفا هر چی از ما انکار از ایشون اصرار آخرش دیگه مجبور شدم بگم فلانی ما صاحاب داریم و صاحب ما خرج مونو میدن (یعنی امام زمان) بعدش که باز اصرار کرد گفتم من اینقدر خرجم زیاده که تو اگه تمام زندگیتو هم بفروشی نمیتونی خرج منو بدی اینجوری بود که بلطف الهی از همون اول زیر بار درآمد از مسجد نرفتم و به اين اعتقاد دارم اگه زیر بار این قضیه میرفتم مطمئنا نمیتونستم اینجور آزاد و قوی امامت کنم و محافظه کاری مانع خیلی از ریسکهایی که باید میکردم میشد ادامه دارد... فهرست قسمت‌های مختلف سیر ده ساله👇 https://eitaa.com/nezame_emamvaommat/1293 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادداشتهای امام مسجدجهادی👇 @nezame_emamvaommat نظرات شما👇 @seiiedmohammadkamal