ای تو روحت گلابی!
پاک قاتی کرده بود؛ مثلاً میشنید: «جام» جهانی، سرش رو میکوبید به دیوار، میشنید «جامی» شاعر قرن نهم، یخهاش را پاره میکرد، از درِ مغازهای رد میشد، میدید «گلابی» دارد، سبدشان را میگرفت پرت میکرد وسط خیابان. یک روز خانمش تلفن زد و خواهش کرد با او حرف بزنم شاید آرام بگيرد.
رفتم پیدایش کردم دیدم هی دودستی میزند توی سر خودش هی میگوید: «برجام، مرجام». خلاصه نشستم و یه ساندیس آب گلابی به او دادم تا شايد آرام شود. گفتم: تو از کی این طور شدی؟ آهي كشيد و گفت: از وقتی که طرف گفت: «هر توافقی بهتر از عدم توافق است». گفتم: خب نظرش را گفته. کارشناس دیپلماسیه. همين يه كار را هم بلد است.
گفت: یه کم فکر کن؛ فکر کردم. گفتم: مشکل خاصی نمیبینم. گفت: آخه ببو گلابي، اگه طرفهای آمریکایی یه بندی را به هر دلیل به برجام اضافه میکردن که لطفاً ناموستون رو دو سه شب به ما قرض بدین، قبول میکردن چون هر توافقی بهتر از عدم توافق است؟
بيشتر فکر کردم. دیدم عه راست میگوید. گفتم: تو مطمئنی که طرف این رو گفته؟ گفت: آره بابا. خودت برو توی نت بگرد همه جا نوشتهس. گفتم: خب نوشته باشند. من که باور نمیکنم.
افتاد دنبالم. یک دست جام باده (نصف لیوان آب گلابی که هنوز نخورده بود) و یک دست زلف یار (که در این مورد بهخصوص لنگهکفش بنده بود) که اگر حضرت مولانا اونجا بود و میدید که چطور دودستم حفاظ سرم، زیگزاگی یورتمه میرفتم، بعید میدانم رقصی چنین میانۀ میدان را آرزو میکرد. (پايان گشاد)
جیم جواتی