.
🌹تحکیمبنیانخانواده🌹
.
👈 👈 خانم! آقا! قدرهم را بدانید. چون خیلی زود دیر میشود.
.
👈 آیت الله احمدی میانجی ميفرمودند که در منطقه آذربایجان شخصی به نام شیخ محمدطاها زندگی میکرد. آدم فوقالعادهای بود. آیتاللهِ محل بود. خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت میکرد. شیخ محمدطاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد.
.
👈 قبلا در خانههای مردم چاهِ آب وجود داشت که آب مورد نیاز را بوسیله سطل و ریسمان از چاه میکشیدند. خانم شیخ محمدطاها از دست آقا ناراحت شده بود و سطل و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمدطاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب میبیند نه از آفتابهی آب خبری هست، و نه از سطل و ریسمان. اطراف را میگردد و سطل و ریسمان را پیدا میکند. سطل را در چاه مياندازد و میبیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. بهسختی دلو آب را از چاه بالا میکشد ولی از دستش ميافتد. زار زار شروع میکند گریه کردن. خانم دلش به حال شیخمحمدطاها ميسوزد و میگوید اینکه گریه ندارد من برایت آب میکشم. شیخ محمدطاها در جواب همسرش میگوید من برای آب گریه نمیکنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نميدانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.
.
👈 👈 همسرها، به هم توجه داشته باشند.
منبع: محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبراکرم، حجتالاسلام فرحزاد، ص۹۲
.
به تحکیمبنیانخانواده بپیوندید: ایتا. بله.
@nicu222
.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹