لام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی میباشیم.» (صحیفه امام، ج 21، صص: 411-410).
پس بیراهه نیست که این امام عزیز و امت مومن و سرافرازش و خلف صالح آن رهبر الهی را بر پایه آنچه در ایستادگی و مبارزه و تحقق انتظار واقعی برای فرج و ظهور مهدی موعود(عج) در عصر حاضر از خود نشان دادهاند (چه در مبارزه با طاغوت و ظلم و پیروزی انقلاب اسلامی و چه در مقابله با جنگی که اسلام و این سرزمین و انقلاب مقدس را هدف گرفته بود) از آن کسانی دانست که رسول خدا(ص) آنها را برادران آخرالزمانی خود نامید و امیرمومنان علی(ع) آنها را «بهترين افراد اين امت كه خداوند به وسيله آنها اهداف بسيار بزرگي را به تحقق خواهد رساند» خواند. وقتی از تحقق انتظار واقعی توسط این مردم سخن میگوییم نه اینکه کسانی در نسلهای گذشته منتظر مهدی موعود نبودهاند بلکه مردم عصر حاضر در این سرزمین به تاسی از حدیث پر معنی و رمزآلود پیامبر اسلام که فرمودند: «اَفضَلُ اَعمالِ اُمّتی انِتِظارُ الفَرَج» «برترینِ اعمال امّت من این است که منتظر فرج باشند»؛ (كمالالدين و تمامالنعمهًْ، ج۲، ص: ۶۴۴؛ مناقب آلأبيطالب عليهمالسلام (ابن شهرآشوب)، ج۴، ص: ۴۲۶؛ بحارالأنوار، ج۵۰، ص: ۳۱۸)، نشان دادند که انتظار فرج نشستن و چشم به در دوختن یا فقط دعا کردن و حتی انتظار منفعلانه برای پر شدن جهان از فساد و ظلم نیست بلکه انتظار فرج یک عمل و فعل و تحرک دانسته شده است. این انتظار واقعی و عینیت بخشیدن به افضل اعمال است که به مردمان این عصر ایمان و توان و انگیزه بخشیده است که تا پای جان در مبارزه با نظام طاغوت و یا بیرون راندن دشمن مورد حمایت جبهه کفر جهانی از میهن اسلامی و ایستادگی در برابر دشمنان تکفیری دین خدا ایستادگی کنند و جان خود یا عزیزترین نزدیکان خود را در این مسیر نثار کنند، همچنین سختترین محدودیتها و دشمنیهای اقتصادی را از جانب دشمنان قسمخورده تحمل کنند و در این شرایط سخت با ایمان به تحقق فرج وعده داده شده و با تلاش مومنانه به رشد و بالندگی اقتصادی، نظامی، منطقهای و... دست پیدا کنند.
این ایمان به انتظار عملی برای فرج است که گسترش دایره فرهنگ اسلامی و مهدوی به خارج از مرزها حمایت از مظلومان عالم و مسلمانان مورد ستم ظالمان رو به اضمحلال را نه یک تاکتیک سیاسی بلکه وظیفهای دینی میداند چون یقین دارند اگر امروز امام غایب در پرده غیبت نبود و بر راس حکومت اسلامی قرار داشت هم این دفاع از مظلوم را در رأس کارهای خود قرار میداد.
این مردم منتظر و مومن بودند که به بهترین شکل به دستور امام غایب برای مراجعه به علمای عامل در عصر غیبت کبری عمل کردند و با ایمان و اعتقاد، مسئله ولایت فقیه را که آرزوی دیرینه بسیاری از علمای گذشته بود در جامعه محقق کردند تا با ایمان به ولایت فقیه، زیست در عصر ظهور را تمرین کنند.
در روایتی که به توقیع شریف معروف است از ولیعصر عجلاللهفرجهالشریف نقل شده که فرمودند: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجهًْ الله علیهم» «و اما در رخدادهایی که پیش میآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم» (وسائلالشیعه-حر العاملی- تهران: مکتبهًْالاسلامیهًْ، ج18, ص 101).
البته در کنار اهمیت رجوع به فقها برای اطلاع از احکام شرعی و مسائل روزمره وقتی حضرت از عبارت «حوادث واقعه» سخن میگویند مشخص میشود که موضوع صرفاً مراجعه برای احکام فردی و شخصی نظیر نماز و روزه و... نبوده است چرا که مردم خود میدانستهاند که باید برای اطلاع از سؤالات شرعی خود به فقها مراجعه کنند لذا منظور حضرت فراتر از این امر است.
مرحوم علامه مصباح یزدی(ره) در این خصوص میفرمایند: «کلمه «حوادث واقعه» به هیچ وجه از نظر لغت و دلالت وضعی به معنای احکام شرعی نیست، بلکه معنای بسیار وسیعتری دارد که شامل مسائل و مشکلات و رخدادهای اجتماعی میشود. تعبیر «فانهم حجتی علیکم و انا حجهًْ الله علیهم» بیانگر این است که نظر فقهای جامعالشرایط در همه مسائل مربوط به جامعه اسلامی بهعنوان حجت است و آنها حجت بر مردم در عصر غیبت هستند.(نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی اما م خمینی(ره)، 1380،ص 99- 100).
حضرت امام خمینی(ره) نیز در این خصوص فرمودهاند: «اینکه میگوید ولی امر حجت خداست، آیا در مسائل شرعیه حجت است که برای ما مسئله بگوید، اگر رسول اکرم فرموده بود که من میروم و امیرالمؤمنین حجت من بر شماست شما از این میفهمیدید که حضرت رفتند، کارها همه تعطیل شد، فقط مسئله گویی مانده که آن هم به حضرت امیر واگذار شده است؟ یا اینکه حجهًْالله یعنی همانطور که حضرت رسول اکرم حجت است و مرجع تمام مردم، خدا او را تعیین کرده تا در همه کارها به او رجوع کنند، فقها هم مسئول امور