سلام .......یاد......یاران
تک عراق و باز پس گیری فاو قسمت اول
...بعد از عملیات والفجر ۱۰ که عملیاتی کاملا موفقی بود چند روز اول سال ۱۳۶۷ را در مرخصی بودیم .روز یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۶۷ از اصفهان به طرف اهواز حرکت کردیم .بعد از ۳ الا ۴ روزی که اکثر بچه ها از مرخصی برگشته و تقریبا گردان کامل شده بود نیروها دسته بندی و سازمان دهی شدند. از شانس بد من فرمانده گروهان(آقای سعیدی) که تا آن روز بی سیمچی او بودم من را به طور ناگهانی و غیر منتظره و بدون هیچ هماهنگی، سر گروهان به عنوان مسئول دسته ۳ گروهان ابوالفضل معرفی کرد!! من که اصلا انتظار این را نداشتم با ناراحتی و دلخوری از ایشان، و با کلی جر و بحث وقتی دید من قبول نمیکنم از راه نظامی وارد شده و: گفت این ی دستوره ،و اطاعت از فرمانده واجبه ..و از این حرفها من را مجبور به قبول کردن این امر کرد.
در روز ۲۵ فروردین از کادر گروهان و با دلخوری به دسته ۳ رفتم. برای اینکه یادی از بچههای دسته ۳ شود نام آنها را یاد آوری می کنم
برادران حسین اخلاقی. سید عباس مدنی.( شهید محمد مجیدی). نعمت الله عابدی. رضا عسگری. رضا دادخواه. سعید زمانی. محمدحسن رییسی. رسول حیدری. (شهید قاسم درویشی.) محبعلی مودت. (شهید محمد میرزایی )عبدالصمد جزینی(شهید سید مسعود جعفریان )سید جواد اخوت پور(شهید علی عباسی ).(شهید عباسعلی مرادی ).سید امیر شهریار رضوی. وحید نوربخش. سید محمدحسن آیت(شهید محمد جوانی )و این حقیر. یک شب تمام گردان را از اردوگاه شهید عرب به شهرک دارخوین برده تا بچهها حمام کرده و دوباره برگردند. موقعی که به اردوگاه برگشتیم دیر وقت بود و من هم باید بعد از اینکه همه بچههای دسته خوابیدند آمار گرفته و همه چیز عادی و طبیعی بود آن وقت بخوابم. حدود ساعت ۱و۲ شب بود با فرمانده گروهان در سنگر دسته مشغول صحبت بودیم که ناگهان صدایی موتور سیکلت گردان که به طرف چادر کادر گروهان میامد ما را متعجب کرد فرمانده گروهان(سعیدی )گفت ی خبری شده که این موقع شب فرمانده گردان آمده اینجا،و پا شد رفت بیرون از سنگر و چند دقیقه ای طول نکشید برگشت. همه بچهها خواب بودند فرمانده گروهان گفت روز گذشته عراق تو خط فاو تک(حمله)کرده و احتمالا فردا صبح باید بریم فاو. و به نظر میرسه قسمتی از فاو را گرفته.....ادامه دارد (خراطزاده)ا گروه رزمندگان دفاع مقدس
پیام رسان ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3107389451C74ed8aa0a8