#مجلس_يزيد
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹يزيد لعين در يك مجلس به امام سجّاد عليه السلام عرض كرد: اى فرزند حسين ، پدر تو قطع رحم من كرد و بر سر سلطنت من منازعه نمود و رعايت حق من نكرد؛ خدا نيز با او چنين كرد!
🔸حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمود: اى پسر معاويه و هند، پيغمبرى و پادشاهى پيوسته با ما و اجداد ما بود. پيش از آنكه تو متولّد شوى در روز بدر و احد و احزاب پرچم حضرت رسول صلى الله عليه و آله در دست جد من على بن ابى طالب عليه السلام قرار داشت و پرچم كافران در دست پدر و جد تو بود. واى بر تو اى يزيد، اگر بدانى كه در حق برادران و پدران و عموها و اهل بيت من چه كرده اى و چه خطاهايى مرتكب شده اى ، هر آينه به كوهها مى گريزى و بر روى خاكستر مى نشينى و فرياد واويلا برمى آورى.
آيا شرم ندارى كه سر پدر من حسين ، فرزند فاطمه و على عليه السلام و جگر گوشه رسول خدا صلى الله عليه و آله ، بر در دروازه شهر شما آويخته است ، در حاليكه او يادگار حضرت رسالت است.
💠 درخواست کنیزی😭
شيخ مفيد و سيّد بن طاووس و ديگران ، به طرق مختلف از فاطمه دختر حضرت امام حسين عليه السلام روايت كرده اند كه چون ما را به مجلس يزيد بردند ابتدا بر حال ما رقت كرد.
▪️سپس مرد سرخ مويى از اهل شام برخاست و گفت : اى يزيد، اين دختر را به من ببخش ، و اشاره به من كرد. من از ترس بر خود لرزيدم و به جامه هاى عمّه خود زينب عليه السلام چسبيدم .
عمّه ام مرا تسكين داد و به آن شامى خطاب كرد كه اى ملعون ، تو و يزيد هيچ يك اختيار چنين امرى را نداريد. يزيد گفت اگر بخواهم مى توانم اين كار را بكنم . زينب عليه السلام گفت : به خدا سوگند كه نمى توانى كرد، مگر آنكه از دين ما به در روى و كفر باطن خود را اظهار كنى . آن ملعون در غضب شد و گفت : با من چنين سخن مى گويى ؟ ! پدر و برادر تو از دين به در رفتند!
🔹زينب عليه السلام گفت : تو و پدر و جد تو اگر مسلمان شده باشيد، به دين خدا و دين پدر و برادر من هدايت يافته ايد. آن لعين گفت دروغ گفتى اى دشمن خدا.
🔸زينب عليه السلام گفت : تو اكنون پادشاهى و به سلطنت خود مغرور گرديده اى و آنچه مى خواهى مى گويى . من ديگر جوابى به تو نمى دهم . پس بار ديگر آن فرد شامى سخن را اعاده كرد. يزيد گفت : ساكت شو، خدا ترا مرگ دهد!
▪️به روايتى ديگر، ام كلثوم عليه السلام به آن فرد شامى خطاب كرد كه ساكت شو اى بدبخت ، خدا زبانت را قطع كند و ديده هايت را كور گرداند و دستهايت را خشك گرداند و بازگشت ترا به سوى آتش جهنّم گرداند،
اولاد انبيا خدمتكار اولاد زنا نمى شوند. هنوز سخن آن بزرگوار تمام نشده بود كه حق تعالى دعاى او را مستجاب گردانيد: زبان شامى لال ، ديده هاى او نابينا، و دست هاى او خشك شد! پس ام كلثوم گفت الحمدلله كه حق تعالى بهره اى از عقوبتت را در دنيا به تو رسانيد و اين است جزاى كسى كه متعرّض حرم حضرت رسالت گردد.
به روايت سيّد بن طاووس ، در مرتبه دوم فرد شامى از يزيد پرسيد كه ايشان كيستند؟
يزيد گفت : آن فاطمه دختر حسين عليه السلام است و آن زن زينب دختر على بن ابى طالب . عليه السلام شامى گفت : حسين پسر فاطمه و على بن ابى طالب ؟ يزيد گفت : بلى
شامى گفت : لعنت خداى بر تو باد اى يزيد، عترت پيغمبر صلى الله عليه و آله خود را مى كشيد و ذريه او را اسير مى كنيد؟ ! به خدا سوگند كه من مى پنداشتم ايشان اسيران فرنگند.
يزيد گفت : به خدا سوگند كه ترا نيز به ايشان ملحق مى كنم ، و حكم كرد كه او را گردن زدند. سپس امر كرد اهل بيت رسالت را به زندان بردند.
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998