#واحد
#حضرت_رقیه
#شب_سوم
#محرم
#سوزناک
شماره 1193
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حرم سوخت دلم سوخت
چادر روی سرم سوخت
چشام سوخت پاهام سوخت
توی خیمه معجرم سوخت
آروم آروم آروم
با قد خمیده
دنبال تو میدوم نفس بریده
پدری رو نیزه
دختری تو صحرا
جز رقیه بابا جون بگو کی دیده
آروم آروم آروم
می گیره نفس هام
چی بگم نمونده سو بابا تو چشمام
هرچی بابا میگم نمیدی جوابم
می بینی زخمی شده بابایی پاهام
بابا می شنوی صدامو سوز گریه هامو گوشوارمُ بردن
بابا چادرُ کشیدن گوشمُ دریدن معجرمُ بردن
بابا نمیدونم اینجا چه خبره ای وای، چی میخوان از جونم
بردن بابامُ رو نی ها واویلا یا زهرا دیگه نمی تونم
▪️بابایی بابایی
نمیدی جوابم
اولین باره نمیگیری سراغم
یادت هست می گفتی
که تویی چشم و چراغم
آروم آروم آروم
می باری رو نی ها
یه نفر داره میاد با تازیونه
خوبه بسته چشمات
نمیبینی بابا
روی صورتم گذاشته یک نشونه
بابا کاش بشه برگردیم مدینه بهتر بود حرمله ول کن نیست
بردن گهواره رو بابا زنده نمیمونه رباب نه ممکن نیست
تو رو نی من اینجا
نمیدونم نیزه بهتره یا خارا
خوبه اون بالایی
به موهات نگیره شعله های صحرا
آروم آروم آروم
پیر میشه سکینه
کاش میشد بیای برگردیم مدینه
آروم آروم آروم
می میرم بابا جون
رسم مهمون نوازی کوفه اینه
غمای دل من غمای ربابه
می بینی هنوز پی دو قطره آبه
همسفر میشم من
با شما بابا جون
بازار کوفه و شام کنج خرابه
با هم هم سفریم اما یه فرقایی داره این دفعه باباجون
مارو باعزت آوردی الان میشیم کنج خرابه ها مهمون
▪️بابایی بابایی
شاعر: خادم زینب
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌