🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 می دود سمت دشتِ لب تشنه بانویی از تبار دریاها دست ها را گرفته روی سر می رود تل خاک را بالا دید گودال رو به رویش را یک نفر در میان جمعی بود در طوافند گوئیا دورش مثل در باد مانده شمعی بود سنگ ها دور او فراوان بود شیشه ی آینه ترک خورده دید بر خاکِ گرم، عشقش را پرِ از بوسه های شمشیر است نیزه داران به دورِ پیکر او فاتحه بهرِ زنده می خوانند ▪️بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند.. 😭 یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند.. آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه... 😭 زینب دست هایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا ، واعلیا، وااُماه ، واحسینا... هذا حسینٌ مرملٌ بالدما.. از تل زینبیه ، زینب صدا می زد حسین با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین هر جا به هر بهانه زینب صدا می زد حسین در زیر تازیانه زینب صدا می زد حسین هاااای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌