#کرامات
#حضرت_معصومه
#محفل_مداحان
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
💠 عنایت حضرت به زائر برادر
آقای شیخ عبدالله موسیانی:
🔸ما عازم مشهد مقدّس بودیم در حالی که در آن جا به علت جمعیت زیاد زائران، منزل به سختی پیدا می شد.
من با اطلاع از این مشکل به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شدم و خیلی خودمانی گفتم: «بی بی جان! ما عازم زیارت برادر شماییم، خودتان عنایتی بفرمایید.» عازم مشهد شدیم، دیدیم منزل بسیار کمیاب است، نزدیک حرم از تاکسی پیاده شدیم، ناگهان دیدم جوانی از داخل کوچه به طرف من آمد و به من گفت:
منزل می خواهید؟
گفتم: بله
گفت: دنبال من بیا،با او رفتم. مرا داخل خانه اش برد، اتاق بزرگ و خوبی را به ما داد.
🔹ما وقتی در آن جا مشغول جابه جایی وسایل بودیم، خانم ایشان ما را برای ناهار دعوت کرد؛ بعد از تشرّف به حرم و زیارت و نماز، ناهار را با آنها خوردیم.
🔸صبح روز بعد، خانم از ما سؤال کرد: شما چند روز در این جا هستید؟
گفتم: ده روز
گفت: ما به تهران می رویم، این کلید خانه،هر وقت که خواستید بروید، کلید را بدهید به همسایه ما آقای رضوی (یا رضوانی).
گفتم کرایه منزل چه می شود؟
گفت: ما صحبت آن را کرده ایم.
🔸ما خیال کردیم مقصود ایشان صحبت درباره کرایه است با آقایی که بنا شد کلید را به او بدهیم.
چند روزی گذشت کسی آمد در خانه و گفت: من رضوی (یا رضوانی) هستم، شما هر وقت که خواستید به قم بروید، کلید را پشت آیینه داخل اتاق بگذارید و درِ منزل را ببندید و بروید.
گفتیم: کرایه چه می شود؟
گفت: درباره کرایه با من صحبتی نکردند.
🔸ده روزِ ما تمام شد، خواستیم برگردیم، دیدیم بلیت ماشین را باید چند روز پیش تهیه می کردیم و الآن تهیه بلیت امکان ندارد، خیلی ناراحت بودیم
من از صاحب ماشینی که در نزدیک منزل ما، ماشین خودش را پارک می کرد و در مسیر تهران – مشهد مسافر جا به جا می کرد خواستم ما را هم با خودش تا تهران ببرد.
او گفت: من فردا حرکت نمی کنم، ولی فردا شما را به قم می فرستم. فردا ما را تا گاراژ ماشین برد و رفت به مسئول دفتر گفت: این ها از ما هستند و می خواهند به قم بروند، او هم موافقت کرد و در بهترین جای ماشین، به ما، تعداد صندلی مورد نیازمان را داد؛ ناباورانه «بی بی» وسیله برگشت مان را هم مانند، منزل در مشهد فراهم کرد.
منبع:
فروغی از کوثر، ص 56.
به محفل مداحان بپیوندید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e