. 👆ادامه ... 🔹مامون ناراحت می شود و می گوید که ننگ ابدی را برای خاندان خود خریدیم. دستور می دهند که دنبال تشییع جنازه باشید. 🔸خادمی می آید و می گوید من از نزد امام جواد می آیم. اینها تعجب کرده و می بینند که امام جواد سالم است. یاسر به امام جواد می گوید که یابن رسول الله این لباس که پوشیدی به من بده که برای کفن خود داشته باشم. 🔹امام وقتی لباس را از تن خود در می آورد می بیند هیچ آثاری از زخم به تن ایشان نیست. امام جواد می فرماید من حرزی همراه خود دارم. مامون می گوید آن حرز را به من بده و امام جواد آن حرز را به مامون می دهد. شروع حرز از همینجاست.