هرکس می‌خواست او را پیدا کند می‌آمد در انتهای خاک ریز، وقتی صدایش می‌زند، می‌فهمیدیم که یک نفر دیگه بارو بنه اش را بسته و آماده رفتن است! هرکس می‌افتاد صدا میزد: امدادگر ... امدادگر ...! اگر هم خودش نمی‌توانست، اطرافیانش صدا می‌زدند: ... نگاهی احساسی و متفاوت https://eitaa.com/joinchat/1955397680Ca4b12abab3 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄