💎کی بود وچه کرد این مرد علم و تقوی و
خلوص با دقت تا اخر بخوانیم و فکر کنیم
سه حکایت خواندنی از زندگی خواجه نصیر رحمت الله علیه
✍️حکایت اول : داستان خواجه نصیرالدین
و آسیابان
مشهور است که خواجه طوسی در یکی از مسافرتهای خود به آسيابي رسيد از آسيابان درخواست کرد که شب را در آنجا بياسايد و صبح حركت كند. آسیابان با ماندن خواجه در آنجاموافقت کرد. خواجه میخواست که بر بالای بام آسیا رود و در آنجا استراحت کند آسیابان بهخواجه اظهار کرد که امشب باران خواهد آمد خوبست شب را در داخل آسيا بسر بريد و در اينامر اصرار ورزيد. خواجه هر چه آسمان را نگاه کرد چیزی که دلیل بر آمدن باران باشد ندید وقبول نکرد و شب را پشت بام خوابيد که ناگهان نصفههاي شب باران شديدي باريد كه خواجهنصير بالاجبار به درون آسيا آمد و آسيابان پرسيد از كجا دانستي كه امشب باران خواهد آمدآسيابان گفت هر وقت هوا تغيير ميكند سگم در درون آسيا ميخوابد و بيرون نميرود
خواجهفرمود
☀️افسوس عمر بسياري فاني ساختيم
و بقدر ادراك و فهم سگي تحصيل نكرديم .
⭐️دوحکایت دیگر درنشانی زیر
💎کی بود وچه کرد این مرد علم و تقوی و
خلوص با دقت تا اخر بخوانیم و فکر کنیم
👇
https://kntu.ac.ir/R-tNRQtnk