....مهدی امام مُنتظَر نوباوهی خیرالبشر
خلق دو عالم سر به سر، بر خوان احسانش نگین
مهر از ضیائش ذرّهای، بدر از عطایش بدرهای
دریا ز جودش قطرهای، گردون زِ کشتش خوشهچین
مرآت ذات کبریا، مشکوة انوار هدا
منظور بَعثِ انبیا، مقصود خلق عالمین
امرش قضا، حکمش قدر، حُبّش جنان، بغضش سَقَر
خاک رهش زیبد اگر بر طُرّه ساید حورِ عین
دانند قرآن سر به سر بابی ز مدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت، ارباب ایمان و یقین
سُلطان دین، شاهِ زَمَن، مالک رقاب مرد و زن
دارد به امرِ ذُوالْمِنَن؛ روی زمین، زیر نگین
ذاتش به امر دادگر، شد منبع فِیض بشر
خیل ملایک سر به سر، در بند الطافش رهین
حبّش سفینهی نوح آمد در مَثَل، لیکن اگر
مهرش نبودی نوح را، میبود با طوفان قرین
گر نه وجود اقدسش، ظاهر شدی اندر جهان
کامل نگشتی دین حق، ز امروز تا روز پسین
ایزد به نامش زد رقم، منشور ختم الأوصیا
چونانکه جدّ امجدش گردید ختم المُرسلین
نوح و خلیل و بوالبشر، ادریس و داوود و پسر
از ابر فیضش مُستمِد، از کان علمش مُستعین
موسیٰ به کف دارد عصا، دربانیش را منتظر
آآماده بهر اقتدا، عیسی به چرخ چارمین
ای خسرو گردون فَرَم، لختی نظر کن از کَرَم!
کفّار مُستولی نگر، اسلامْ مُستضعف ببین
ناموس ایمان در خطر، از حیلهی لامذهبان
خون مُسلمانان هدر، از حملهی اعدای دین
ظاهر شود آن شه اگر، شمشیر حیدر بر کمر
دستار پیغمبر به سر، دست خدا در آستین
دیّاری از این مُلحدان، باقی نماند در جهان
ایمن شود روی زمین از جور و ظُلم ظالمین...
دیوان امام خمینی رحمت الله علیه