...تو گمان كردى
به واسطه اين اعمال پوسيده گنديده
سر و دست شكسته
مخلوط به ريا و سمعه
و هزار مصيبت ديگر،
كه هر يك مانع از قبولى اعمال است،
استحقاق بر حق تعالى پيدا كردى؟
يا از محبين و محبوبين شدى...
عابد در مقام تفاخر گويد
من فلان عمل را كردم.
و ديگران را تنقيص كند
و اعمال خود را بزرگ شمارد.
گاهى هم تصريح نمىكند
ولى چيزى مىگويد كه
لازمهاش تزكيه نفس است.
و عالم گويد به غير: تو چه مىدانى؟
من فلان كتاب را چندين دفعه ديدم،
چندين سال در مجامع علمى بودم
و اساتيد و اساطين ديدم
و زحمتها كشيدم،
كتابها نوشتم،
تصنيف و تأليفها كردم. و همينطور
. پس، در هر حال بايد به خدا پناه برد
از شر نفس و مكايد آن.
و انسان بايد خيلى مواظبت از حال خود كند
و در اطوار و اعمال خود دقيق شود
كه مكايد نفس و دامهاى شيطان
خيلى دقيق است
و كمتر شخصى مىتواند
از آن نجات پيدا كند.
ممكن است انسان
با يك اشاره در غير موقع
يا يك كنايه بيجا
از اهل دورويى و دو زبانى
به شمار آيد.
و شايد انسان تا آخر عمر مبتلاى به اين رذيله باشد
و خود را صحيح و سالم و پاك و پاكيزه پندارد. پس، انسان بايد
مثل طبيب دلسوز حاذقى
و پرستار شفيق مطلعى
از حالات نفس و اعمال و اطوار خود مواظبت كند، و هيچ گاه از مراقبت كوتاهى نكند
و بداند كه هيچ مرضى
از امراض قلبيه مستورتر نيست
و در عين حال كشندهتر نيست،
و هيچ پرستارى نبايد
شفيق تر و دلسوزتر از انسان
به خودش باشد ....حضرت امام خمینی رحمه الله علیه چهلحديث ص : 74