...تو گمان كردى به واسطه اين اعمال پوسيده گنديده سر و دست شكسته مخلوط به ريا و سمعه و هزار مصيبت ديگر، كه هر يك مانع از قبولى اعمال است، استحقاق بر حق تعالى پيدا كردى؟ يا از محبين و محبوبين شدى‏... عابد در مقام تفاخر گويد من فلان عمل را كردم. و ديگران را تنقيص كند و اعمال خود را بزرگ شمارد. گاهى هم تصريح نمى‏كند ولى چيزى مى‏گويد كه لازمه‏اش تزكيه نفس است. و عالم گويد به غير: تو چه مى‏دانى؟ من فلان كتاب را چندين دفعه ديدم، چندين سال در مجامع علمى بودم و اساتيد و اساطين ديدم و زحمتها كشيدم، كتابها نوشتم، تصنيف و تأليفها كردم. و همينطور . پس، در هر حال بايد به خدا پناه برد از شر نفس و مكايد آن. و انسان بايد خيلى مواظبت از حال خود كند و در اطوار و اعمال خود دقيق شود كه مكايد نفس و دامهاى شيطان خيلى دقيق است و كمتر شخصى مى‏تواند از آن نجات پيدا كند. ممكن است انسان با يك اشاره در غير موقع يا يك كنايه بيجا از اهل دورويى و دو زبانى به شمار آيد. و شايد انسان تا آخر عمر مبتلاى به اين رذيله باشد و خود را صحيح و سالم و پاك و پاكيزه پندارد. پس، انسان بايد مثل طبيب دلسوز حاذقى و پرستار شفيق مطلعى از حالات نفس و اعمال و اطوار خود مواظبت كند، و هيچ گاه از مراقبت كوتاهى نكند و بداند كه هيچ مرضى از امراض قلبيه مستورتر نيست و در عين حال كشنده‏تر نيست، و هيچ پرستارى نبايد شفيق تر و دلسوزتر از انسان به خودش باشد ....حضرت امام خمینی رحمه الله علیه چهل‏حديث ص : 74