🔴اومدم ثواب کنم کباب شدمقصه از اونجایی شروع شد که بعد فوت برادرشوهرم رفت آمدمونو با جاریم بیشتر کردیم که احساس تنهایی نکنه😔
ما دوتا مثل خواهر بودیم و واقعا همدیگرو دوس داشتیم. من همه تلاشمو میکردم که غصه نخوره و جای خالی شوهرشو حس نکنه. همسرم مثل یه پدر به بچههای برادرش خدمت میکرد. همگی راضی بودیم و خوشحال و جاریم روز به روز بیشتر با شوهرم صمیمیتر میشد تااینکه همسرم یه شب رک و راست و بی مقدمه بهم گفت که میخواد...👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/423821411C4c4312643b
قلبم به درد میاد وقتی بهش فکر میکنم😭💔