غـََ۪۪ٜ۪ٜؔٛٚؔؔٛٚؔمــڪـَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ͜͡دﮦ حـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲سـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲یــᬼـ̲ـٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲ن
دانههای زمستان را سر انداختم ... نود دانه یک عشـق از زیر یک خوشی از رو تا گره بخورد درهم و شالی بشود بر روی دوشت تا از سردی روزگار نرنجی زمستانتان پُر از خیر و برکت ♥️