اگر حیا نباشد، دست ما هم از انسانیّت خالی است و هم ازالهیّت. نه انسان هستیم و نه متدیّن. در دو رابطه من دارم مطرح میکنم، هم عقل عملی و هم بُعد معنوی. از هر دو، دست خالی میشود که بعد انشاءالله وارد میشوم.
یک وقاحت تاریخی در صدر اسلام
شب اوّل جلسه ما است. التماس دعا دارم، میخواهم توسلّ پیدا کنم و یک وقاحت تاریخی را برایتان بگویم. این یک وقاحت تاریخی در تاریخ اسلام است! ایّام، ایّام فاطمیّه است. به ذهنم آمد که بنشینیم و آن وقایع را تصویر کنیم، ببینیم چه چیزی از کار در میآید؟ جوانی پدرش را از دست داده است، بنابر بعضی از نقلها جنازه پدرش هنوز روی زمین است. این خانم جوان، حامله هم هست. بنابر بعضی از نقلها بچههایش هم آنجا حضور دارند. ببینید وقاحت و بی شرمی چه قدر است! شما میتوانید تصویر کنید که بیایند در خانهاش را آتش بزنند ؟!
به این هم اکتفا نکنند، آن جور که در روایت دیدم خود زهرا(سلاماللهعلیها) نقل میکند: «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ» میگوید: چنان لگدی به این در نیم سوخته زد، «فَرَدَّهُ عَلَيَّ» این در را انداخت روی من «وَ أَنَا حَامِلٌ» من باردار بودم. آتش زبانه میکشید، صورت من را میسوزاند. امّا رها نکرد؛ «فَضَرَبَنِي بِيَدِهِ» چنان سیلی به صورت من زد «حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي»[8] بیحیایی را ببین! میگوید چنان سیلی زد که گوشوارههایم پاره شد.
... در مباحث اخلاقی، رذیلهای تحت عنوان «وقاحت» مطرح است که من میخواهم توضیح دهم، گاهی در ارتباط با شهوت قرار میگیرد و منشأش شهوت است و گاهی منشأش غضب است. «وقاحت» از نظر لغت، به معنای «بیشرمی» است که ما هم این لفظ را در همین معنا استفاده میکنیم و به تعبیر ما یعنی «پررویی».
امام صادق(علیهالسلام) می فرماید: «الْوَقَاحَةُ صَدْرُ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ وَ الْكُفْرِ» سرآمد همه اینها بیحیایی است، یعنی سرآمد نفاق، شقاق و کفر این است...
کلیدواژه:
حیا، وقاحت، ریشه شرور، قوای نفسانی، افراط و تفریط، وقاحت تاریخی
[1] . الكافي، ج2، ص106
[2] . وقتی به نوشتههای این جلسات مراجعه کردم، دیدم که من در بعد اخلاقی، نُه جلسه و در بُعد معرفتی هشت جلسه بحث کردم، یعنی من حدود هفده جلسه اینها را در دو بُعد بحث کردم. فعلاً غرضم این است که که انشاءالله خدا توفیق بفرماید این شبها راجع به حیا در بُعد اخلاقی اش بحث کنیم.