آنگاه اهل خیبر را محاصره کردیم، و این محاصره آنقدر طول کشید که دچار مخمصه شدیدی شدیم، و سپس خدای تعالی آنجا را برای ما فتح کرد، و آن، چنین بودکه 👇 الإمام علی(ع) فی فَتحِ خَیبَرَ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) بَعَثَ أبا بَکرٍ، فَسارَ بِالنّاسِ، فَانهَزَمَ حَتّى رَجَعَ إلَیهِ. وبَعَثَ عُمَرَ، فَانهَزَمَ بِالنّاسِ حَتَّى انتَهى إلَیهِ. فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): لَاعطِینَّ الرّایةَ رَجُلاً یحِبُّ اللّهَ ورَسولَهُ، ویحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ، یفتَحُ اللّهُ لَهُ، لَیسَ بِفَرّارٍ. فَأرسَلَ إلَی فَدَعانی، فَأَتَیتُهُ وأنَا أرمَدُ لا ابصِرُ شَیئا، فَتَفَلَ فی عَینی وقالَ: اللّهُمَّ اکفِهِ الحَرَّ وَالبَردَ. قالَ: فَما آذانی بَعدُ حَرٌّ ولا بَردٌ. ترجمه👇 امام على(ع) در فتح خیبر: پیامبر خدا، ابو بکر را فرستاد و او مردم را حرکت داد؛ امّا شکست خورد و به سوى پیامبر(ص) بازگشت. عمر را نیز فرستاد و او هم با افرادى در هم شکست و به سوى پیامبر(ص) باز آمد. پس پیامبر خدا فرمود: «فردا پرچم را به دست مردى مى سپارم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند. خداوند برایش پیروزى مى آورَد و گریزنده نیست». پس به سراغ من فرستاد و مرا فرا خوانْد. نزدش رفتم، در حالى که از چشمْ درد، چیزى را نمى دیدم. پس آب دهان خود را بر چشمم نهاد و گفت: «خدایا! او را از گرما و سرما حفظ کن». پس از آن، [هیچ گاه ] گرما و سرما آزارم نداد. 📚. المصنّف لابن أبی شیبة، ج ۷، ص ۴۹۷، ح ۱۷؛ مسند البزّار، ج ۲، ص ۱۳۶، ح ۴۹۶؛ خصائص أمیر المؤمنین للنسائی، ص ۵۴، ح ۱۳ کلّها عن أبی لیلى؛ السیرة النبویة لابن هشام، ج ۳، ص ۳۴۹؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۳۷ و ج ۴، ص ۱۸۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۸۹ والأربعة الأخیرة عن سلمة بن عمرو بن الأکوع؛ المناقب لابن المغازلی، ص ۱۸۱، ح ۲۱۷ عن أبی هریرة والخمسة الأخیرة من دون إسناد إلیه(ع)؛ الخصال، ص ۵۵۵، ح ۳۱ عن عامر بن واثلة؛ الأمالی للطوسی، ص ۵۴۶، ح ۱۶۸ عن أبی ذرّ؛ شرح الأخبار، ج ۱، ص ۳۰۲، ح ۲۸۳ والثمانیة الأخیرة نحوه؛ إعلام الورى، ج ۱، ص ۳۶۴ عن أبی لیلى وراجع: مسند ابن حنبل، ج ۹، ص ۱۹، ح ۲۳۰۵۴. https://eitaa.com/joinchat/279314646C20a2911875