بسم الله الرحمن الرحیم.
#روزنگار
اجراهای لامرد تموم شد، داشتم صوت مصاحبه ها رو گوش میدادم در کمال ناباوری تو صوت مصاحبه ها از چندتا مخاطب شنیدم که چرا لحظه ی شهادت ابو احمد رو نشون ندادید؟؟
تو قم هم چند نفر گفته بودن، و هر بار که میشنوم انگار بار اولمه و میریزم به هم....
وقتی هنوز درگیر جمع آوری خاطرات عزیزان مقاومت یا افراد مرتبط با اونها بودم و پیرنگ شکوفه های زیتون رو مینوشتم صحنه ی شهادت ابو احمد رو بر اساس داشته هام طراحی کردم و نصفه نیمه نوشتم.
کامل نمیشد، پر از خطوط خالی .....دیالوگهایی که قلم هم توان نوشتن اونها رو نداشت.....
_ پس چرا تو تاتر جابر صحنه ی شهادت داشتین خب چه فرقی داره؟؟!
میدونید چیه؟! ما تو مکتبی بزرگ شدیم که همیشه مردهامونو تو مقام دفاع از نامسشون دیدیم، بارها ازشون شنیدیم ناموس خط قرمزشونه و پاش برسه بی حرف پیش برای حفاظت ازشون جانشونم میدن تا دست کسی ....نه حتی کسی نگاه چپ به ناموسشون نندازه.....
من تو خانواده ای تربیت شدم که الان تو اون بستر محمد حسین ۱۰ ساله هم میگه من سرم رو برای حفظ ناموسم میدم....
میدونید میخوام چی بگم؟؟!!😭
من نمیتونم صحنه ای که توش نوامیس ابو احمد تو دست اسراییل اسیرن به تصویر بکشم....
تو تاتر جابر میشد صحنه ی شهادت رو رفت چون اون تنها بود......
بعد از پیروزی مقاومت، تو جنوب لبنان، گروگان گیری نوامیس بچه های مقاومت توسط اسراییلی ها به عنوان یک تاکتیک نظامی تصویب شد....
یعنی اونا فهمیدن این بچه ها کمرشون با چی میشکنه......😭😭😭
شاید شااااااید یه مرد بتونه اون صحنه رو بنویسه ولی مطمئن نیستم ...بتونه.... به تصویر بکشه.....
حتی بازی اون لحظه ای که خبر دستگیری فاطمه و زینب رو میدن برام نفسگیره .....حتی شنیدنش نفسگیره
اگر کسی ایده ای داره مشتاقم بدونم.
یاعلی(ع).
شادی ارواح مطهر شهدای مظلوم مقاومت صلوات😭