[~😭🔥~] این نیروها دو، سه سال بود که با حاج عمار کار می‌کردند. نمی‌خواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود.😣 پشت بی سیم گفتیم «فلانی! نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه شوند و روحیه‌شان را از دست بدهند.» از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود.😬 یکی از دوستان از پشت میزش افتاد کف اتاق. از حال رفت. 😱پاهایش را دراز کردیم. به هوشش آوردیم و آب قند دادیم بهش، به فکر این بودیم چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم.🤯😭 ✨ 🆔@noqteh_vesal🌹