کاش می فهمید دریا هیبت عباس را یا که می دانست درد خجلت عباس را در دل صحرا میان فوج لشگر ، چشم ها کاش می دیدند شوق و همت عباس را با لب عطشان که مشک از آب دریا پر نمود کس نمی دانست گویا حسرت عباس را در میان بارش پیکان و سنگ و نیزه ها مشگ می فهمید رنج و زحمت عباس تیر چون زد بوسه بر مشک و زمین سیراب شد یاد اصغر برد از دل طاقت عباس را بار غم بر قامت عباس تاثیری نداشت کرد خم طعن و شماتت قامت عباس را تا دم آخر بفکر خیمه بود و اهلبیت ای بنازم نام و یاد و غیرت عباس را روزه دار خسته نزدیک اذان در فصل گرم گر ببیند آب فهمد حالت عباس را بعد چندین سال شاعرها، غزل ها گفته اند کی ولی گویند شرح محنت عباس را در کلاس عاشقی از هر کسی بالاتر است کیست گوید جز امامش مدحت عباس را از شمیم عشق هر کس می شود مدهوش لیک خوش بران چشمی که بیند صورت عباس را رمضان 1400 @hushmand