کودک من ، جان مادر، چشم خود را بازکن روی پا برخیز و روزت را زنو آغازکن ای سروش جاودانی ای تمام هستیم ای نشاط زندگانی ای تمام هستیم کودک من، خون روی گونه ات را پاک کن باز هم پیکار با این فرقۀ نا پاک کن کودکم ، محزون مشو دست خدا همراه ماست کاخ استبداد ،ویران از شرار آه ماست حانیه، لیلا، حمیده، زیدابواحمد ، رحیم جمله مهمان خدا هستند و ما جا مانده ایم خوب بشنو حرف مادر را، امید من تویی یادگار،جدّو، ابناءِ شهید من، تویی بعد ما این خانه را روشن تر از مهتاب کن عکس ماها را کنارعکس بابا قاب کن خانه ات هرچند ویران، روزگارت روشن است سست تر ازلانهٔ موران دژ اهریمن است غم مخور روزی،جهانت آفتابی می شود آسمان قیرگون غزّه آبی می شود ماه تابان می زداید سایۀ موهوم را می برد تا قعر آتش این سراب شوم را می رسد گلبانگ آزادی از این معبربه گوش شمع شبهای ستمکاران شود روزی خموش می رسد آخر به پایان عمراین دیو سیاه سر زند بار دگر خورشید، ازاین قبله گاه تنها بازمانده ازیک خانوده 👳 @mollanasreddin 👳