دوران اعجاز عصای موسی قرآن کریم درباره اعجاز عصای حضرت موسی (ع) در پنج دوره و حادثه سخن می‌گوید. ۱) دوره آغاز رسالت موسی، ۲) دوره رویارویی با فرعون و درباریان، ۳) دوره مبارزه با فرعون در برابر ساحران، ۴) حادثه شکافته شدن رود نیل، ۵) حادثه جوشیدن چشمه آب برای بنی‌اسرائیل. در ادامه، به هر یک از این موارد بر اساس آیات قرآن اشاره می‌نماییم. * ۱) آغاز رسالت حضرت موسی (ع) آن‌گاه که موسی همراه خانواده‌اش از مَدین به سمت مصر روانه شد، در کنار کوه طور آتشی دید. هنگامی که موسی به سراغ آتش رفت، از درختی که آنجا قرار داشت ندای الهی را شنید. آن ندا دوباره تکرار شد: «وَ أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّیٰ مُدْبِرًا وَ لَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَیٰ أَقْبِلْ وَ لَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ»[۲] ای موسی! عصایت را به زمین بیفکن. موسی عصای خویش را انداخت. عصا اژدهایی شد که با سرعت ماری کوچک می‌خزید. وقتی موسی عصایش را این‌گونه دید، هراسان روی گرداند و فرار کرد و به پشت سر خودش هم نگاه نکرد. ندا شد: ای موسی، پیش آی و نترس، تو از کسانی هستی که ایمنند. موسی با آرامش و اطمینان خاطر عصا را به دست می‌گیرد. او در همان آغاز رسالت از خداوند تقاضای یاری می‌کند. خداوند درخواست او را اجابت می‌کند و هارون را به عنوان یاور راستین او مأمور می‌کند. سپس به هر دو می‌فرماید: «اذْهَبَا إِلَیٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَیٰ»[۳] به سوی فرعون بروید! همین مضمون در سوره مبارکه طه، آیات ۱۷ تا ۲۱ و در سوره مبارکه نمل، آیات ۷ تا ۱۰ تکرار شده است. * ۲) اولین رویارویی با فرعون و درباریان آنگاه که خداوند موسی را با معجزات خود به‌سوی فرعون و اشرافیان دربارش به رسالت برانگیخت، آنها رسالت او را دروغ شمردند. موسی در پاسخ به آنها گفت: من از طرف خدا معجزه روشنی دارم. فرعون گفت: اگر معجزه‌ای آورده‌ای، چنانچه در این ادّعا راستگویی، آن را نشان ده. «فَأَلْقَیٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُبِینٌ»[۴] پس موسی عصایش را افکند و ناگهان اژدهایی شد که هیچ شک و تردیدی در آن راه نداشت. * ۳) مبارزه با فرعون در برابر ساحران بعد از اینکه موسی معجزه خود را به فرعون و درباریانش نشان داد، آنها وی را انکار کردند و برای مبارزه با او طرحی ریختند. آنها ساحران و جادوگران را دعوت به مبارزه با موسی کردند. روز وعده فرارسید و همگان حاضر شدند. ساحران با اطمینان به پیروزی خود، گفتند: ای موسی تو اوّل عصای خویش می‌افکنی یا ما آغاز کنیم؟ موسی گفت: شما آنچه دارید بیفکنید. آنها ریسمان‌ها و چوب‌دستی‌هایشان را افکندند. ناگهان بر اثر سحرشان چنین وانمود می‌کرد که آنها مارهایی هستند که به سرعت می‌خزند. موسی با مشاهده‌ی جادوی بزرگ آنان اندک ترسی احساس کرد، ترسی که تنها در دلش بود، نه در چهره‌اش آشکار شد و نه در کردارش اثر گذاشت. «قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّکَ أَنتَ الْأَعْلَیٰ * وَ أَلْقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ وَ لَا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَیٰ»[۵] به موسی گفتیم: مترس که تو قطعاً از هر جهت از آنان برتری. آنچه در دست راست داری بیفکن؛ چون بیفکنی اژدهایی می‌شود که ساخته‌های ساحران و جادوگران را می‌بلعد؛ زیرا آنچه آنان ساخته‌اند ترفند ساحران است و ساحر هرجا درآید پیروز نخواهد شد. پس موسی عصایش را به زمین افکند. عصا اژدها شد و سحر ساحران را یکسره در کام خود فروبرد. ساحران چنان تحت تأثیر حق قرار گرفتند که بی‌اختیار به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم. همین معنا در سوره مبارکه شعراء، آیات ۴۳ تا ۴۸ و سوره مبارکه اعراف، آیات ۱۱۵ تا ۱۲۲ بیان شده است. * ۴) شکافته شدن رود نیل آنگاه که موسی بنی‌اسرائیل را از چنگ طاغوت نجات داد، در میانه‌ی راه به رود نیل رسیدند. همراهان موسی خود را در بن‌بست دیدند و از طرفی لشکریان فرعون را مشاهده می‌کردند که لحظه‌به‌لحظه به آنان نزدیک می‌شوند. همراهان موسی ترسان و لرزان گفتند: حتماً ما به چنگ لشکریان فرعون خواهیم افتاد. موسی گفت: هرگز چنین نخواهد شد، زیرا پروردگارم با من است و مرا یاری می‌کند و به زودی مرا به راهی که موجب نجات ماست رهنمون می‌کند. «فَأَوْحَیْنَا إِلَیٰ مُوسَیٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ»[۶] پس به موسی وحی کردیم: با عصایت به این دریا بزن. او عصایش را به دریا زد، بی‌درنگ دریا به صورت دو بخش شکافته شد و هر بخشی چون پاره‌کوهی بزرگ گشت. پس ما موسی و همراهانش را وارد شکاف دریا کردیم و فرعون و لشکریانش را به آنجا نزدیک ساختیم تا وارد آن شوند و موسی و کسانی را که با او بودند، همه را از دریا عبور دادیم و نجات بخشیدیم. سپس فرعونیان را با برهم آوردن آب دریا غرق کردیم.