از آخوندها دل پری دارم‌ 🔻طرف با سواد اندک مالک چه میزها که نشده! اوج هنرش این بوده که بعد از خطبه، خودش و همه را به تقوای الهی توصیه کرده، آن‌وقت جواب سلام ملت را جوری می‌دهد انگار پروفسور سمیعی‌ست و دردی از مردم دوا کرده! طرف بچه‌هایش را در مدرسه‌ی خصوصی ایزوله کرده، طوری به ما عادی‌ها نگاه می‌کند که انگار هرشب داریم عرق می‌خوریم و عربده می‌کشیم! جای پیراهن ابریشمی، چادر ابریشم می‌پوشند و فرقشان با اشرف پهلوی این است که او انگشتر الماس می‌پوشید با رکاب جواهرنشان، اینها عقیقش را دست می‌کنند با همان رکاب و تراش! غرورشان که... سرشان هم که در کار بقیه است؛ «غیبتش نباشد، فلانی به بهمانی لبخند زد»، «اگر خانم فلانی را افطار دعوت می‌کنید ما مصدع نمی‌شویم، ایشان با پای راست می‌روند توالت و حضرت آقایمان توصیه کرده‌اند‌ که..» 🔻سالهاست با طلاب همسایه‌ام. صاحب‌خانه‌ وقتی می‌خواهد کرایه را زیاد کند، هرچه بگوییم افزایش می‌دهد. سالی که دخترم دنیا آمد، کرایه را زیاد نکرد. خودش خانه‌ی کوچکی دارد در قم. 🔻سال دوم زندگیمان بود که در زدند، مردی با عبا‌وقبا پشت در ایستاده بود - خواهرم همسرتان هستند؟ شنیده‌ام تصادف کردند، به‌رسم همسایگی آمده‌ام عیادت داخل نیامد. دم در مشفقانه با همسرم حرف زد و رفت. 🔻مدیر مجتمع طلبه‌ای‌ست که خودش راهرو را تمیز می‌کند. همسرم شنیده که زمزمه‌هایش ابوحمزه است. وقتی مهمان‌ دارند، خانمش با ظرف غذا می‌آید حلالیت می‌گیرد. 🔻مالکان سعادت‌آباد (دانشگاهِ...) هلدینگ و کارخانه و زمین می‌خرند، دودش در چشم اینها می‌رود! دختر فلانی خطا می‌کند، دختر فلان طلبه در مدرسه فحش می‌شنود! آقازاده‌ی فلانی کیش را زیر پایش می‌اندازد، سیلی‌اش را پسربچه‌ی طلبه می‌خورد! فلانی مملکت را بلعیده، جوان موتوری پیرمرد عباپوش کناری ما را توی جوب می‌اندازد؛ استاد حوزه بود. آن روزها جلوی در خانه‌مان برق می‌زد. یکبار از پله‌ها آمدم دیدم خم‌تر از قامتش شده با جارو دارد زیر کفش‌هایم را تمیز می‌کند! 🔻حقوق اندک اینها رونق سفره‌ی کسی را ندزدیده. اینها بعضی‌شان از صدتایِ من، شاعرترند. دیده‌ام طلبه‌ای را که دخترانش بی لالایی بابا نمی‌خوابند و زنش می‌گفت: «هرچه می‌گویم حاج آقا، بیا برای قسطمان گوشواره‌‌ی زینب را بفروش، می‌نشیند و گریه می‌کند که من از دختر سه‌ساله‌ی امام حسین خجالت می‌کشم‌ گوشواره از گوش دختربچه درآورم»... Repost @zahra.khakbazz✍️ @nsiasi