سلام و عرض ادب 🌹
خاطرات دفاع مقدس🌹
قسمت ۲۰ 🌹
موضوع:عملیات موفق والفجر۴ درمحورلشگر۸نجف اشرف🌹
آقایی که شما باشید اکبر طالب تخریبچی گروهان ما به فضل خداوند معبر را بدون هیچ دردسری باز کرد و ما از معبر میدان مین رد شدیم حالا فاصله اولین سنگر عراقیها با ما حدود ۲۰ متری میشد وقتی که ما از میدان مین بسلامتی رد شدیم به صورت تیمی شدیم و هر۳ الی ۴ نفری رفتیم سمت سنگر ها جهت درگیری و پاکسازی اما هیچ سرو صدا از طرف ما و عراقیها نبود سکوت محض همه جای کوهستان رو فرا گرفته بود . از دور که میدیدیم داخل هر سنگر عراقی ۲ الی ۳ نفر بودند و همین امر باعث دقت و سرعت عمل ما میشد. یادمه اولین سنگر رو من و شریفی رفتیم سراغش 😂 همین که رسیدیم ۲ الی ۳ متری سنگر که من شلیک کنم و نارنجک بندازم باز دیدم از طرف سنگر عراقیها تیراندازی نشد . رفتیم جلوتر نزدیک خود سنگر متوجه شدیم عراقیها کلاه های فلزی نظامی خودشون رو گذاشتند بعنوان فریب ما لب سنگر و سنگر رو تخلیه کرده بودند . ما از دور وقتی کلاه هارو میدیدیم فکر میکردیم نفرات عراقی هستند 😂 سریع رفتیم سمت سنگر دومی دیدیم باز کلاه نظامی لب سنگر هست و عراقیها نیستند . سریع به عقب خبر دادیم عراقیها فرار کردند اما مراقب باشید ممکنه کمین کرده باشند . خلاصه کل اهداف رو بدون درگیری تصرف کردیم . یدالله وقتی دید عراقی ها فرار کردند به تمام بچه ها دستور هوشیارباش داد . و تمام اطراف رو برسی و شناسایی کرد و از هر طرفی که احتمال میداد دشمن دوباره حمله کنه و نفوذ کنه یک سنگر نگهبانی ایجاد کرد . یادمه پشت یال (سرازیری ارتفاع) دقیقا روبروی عراقیها به من و شریفی گفت یه سنگر نگهبانی درست کنید و برید داخلش و نگهبانی بدید و مراقب باشید
ادامه دارد....🌹
راوی: محمدعلی نوریان 🌹
@nurian_khaterat🌹