⭕️ به یاد یک دوست (قسمت دوم)
🔻در دیدن موسسات، حافظان، قاریان و معلمان قرآنی مانند یک شاگرد متواضع برخورد میکردند و خوشحال بودند که قرآن در میان ما حضور بانشاطی دارد و خالصانه تقاضای تبادل تجارب و برقراری ارتباط داشتند تا بشود در همین حوزه ها کار مشترک انجام داد.
- از اینکه برخی اساتید پژوهشگر در حوزه فقه و حدیث را میدیدند که برایشان فهم آراء علمی اهل سنت موضوعیت دارد نه اینکه بخواهند مچ گیری کنند، متعجب بودند. و نمونه های دیگر که باید شرح آن را به فرصتی مناسب موکول کرد.
🔻ما بدنبال این بودیم تا به برادرانمان بگوییم که شیعه آنگونه که تصور میکنید نیست، شیعه فقط لعن نیست. همه آنها سنی ستیز نیستند. افراط در هر مذهب و آیینی وجود داشته و دارد. ما باید از این نگاه های خرد و جزئی عبور کنیم. قرار نیست هر چه بزرگان و سلف شیعی و سنی در خصوص مذاهب دیگر گفته باشند، خط قرمز ما باشد. باید از هر اندیشه تکفیری و تندی در هر مذهبی که وجود دارد، عبود کرد. از طرفی هم نباید خودمان را درگیر یک روایت مخدوش و پیروان محدود افراطی از هر مذهبی بکنیم. باید به سمت همکاری در راستای حل مساله های مشترکمان در حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... برویم.
🔺نمی دانم دوستانی که در حوزه فرق و مذاهب فعالیت میکنند، چقدر با اهل سنت تجربه زیست دارند؟! به نظر میرسد اگر عینک کلامی خود را کنار بگذارند و از زاویه دیگری با آنها بنشینند، خواهند دید که آنقدر مسائل مهم تری وجود دارد (که لازمه اش همکاری هر دو طیف برای حل آنهاست) که دیگر فرصت به دعوا های کلامی و جدل های بی پایان نمی رسد.
🔺در این سفر یکی از همین برادران اهل سنت بیش از همه فعال بود و پرنشاط. بیش از بقیه می پرسید. اهتمام فراوانی در دریافت تجربیات داشت و بیشتر از بقیه پیگیر گفتگو و دیدار با عالمان و نخبگان بود. در هر دیدار و جلسه ای هم نقش سخنگو را ایفا میکرد. سید امیر قتالی کم کم به بلندگو و مدیر آن جمع تبدیل شده بود. وقتی با او می نشستی صداقت و صمیمیت خودش را نشان میداد.
🔸 بدون هیچ تظاهری معلوم بود که مساله دارد. مساله اش هم ترویج و تعمیق گفتمان قرآنی در جامعه بود. روشن می اندیشید و شفاف سخن می گفت. با کتاب مانوس بود و داشتن روابط دوستانه اجتماعی برایش اصالت داشت. بعد از سفر هم ارتباطش با برخی دوستان را حفظ کرده بود. هر هفته پیام های انگیزشی و نکات مهارتی و تربیتی را در واتساپ برایمان ارسال میکرد.
🔸مشتاق دیدارش بودم. دوست داشتم تا دوباره همراه آن جمع و بخصوص سید امیر باشم تا موسسات و فعالیت های متعدد دیگری در حوزه قرآن را به او نشان بدهم. اما چه میشود کرد؟! دست تقدیر الهی او را با خود به سفری طولانی و دراز برده است. وقتی خبر فوت او را شنیدم، ناخود آگاه یاد حضورش در قم افتادم...
از درگاه الهی آرزومندم که او را در سرای آخرت، در جایگاه هم نشینان و معلمان قرآنی قرار بدهد. خدایش بیامرزد.
🔴 به کانال اخوت بپیوندید👇👇👇
@okhowahmag