هدایت شده از طب اسلامی
مرحوم میفرمود: چند حاجت مهم داشتم. به آقا اباعبدالله عرض کردم: آقاجان چند حاجت مهم دارم و وقت خواندن زیارت عاشورا را هم ندارم. در عالم رویا دیدم که حضرت از زیر عبای خود قنداقه ای را درآورده و خطاب به من فرمودند: *چرا به علی اصغر ما توسل نمیکنی؟ * همین مقدار که گفتم: أما ترونه کیف یتلظی عطشا؟ یعنی آیا نمیبینید که طفل شیرخوارم چگونه از تشنگی لبهایش را به هم میزند؟ فرمودند: دیگر بس است؛ حاجات تو برآورده شد. 🌹🌺🌹