🌹مصائب امام_سجاد_علیه السلام
هر صبح و ظهر و شام و سحر گریه میکنی!
همراه اشک و سوز جگر گریه میکنی!
سجاد خانوادهای و وقت نافله
بر آخرین نماز پدر گریه میکنی!
از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است
وقتی که میروی به سفر گریه میکنی!
حق داری ای امام جوانم به دیدن
شمشیر و تیغ و تیر و تبر گریه میکنی!
بر پاره پاره پیکر پیغمبر حسین
بر گریه پای نعش پسرش گریه میکنی!
گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی
با یاد زخمهای قمر گریه میکنی!
وقتی که میرسی به کنار شریعهای
بر سر عبا و دست به کمر گریه میکنی!
با دیدن سواره نظامهای لشگری
با دیدن عمود و سپر گریه میکنی!
لالاییِ رباب امانت را بریده است
با یاد حلق و تیر سه پر گریه میکنی!
"وقت غروب..."عمه..." ، "علیکنّ بالفرار..."
با "آتش" و "خیام" و "خطر" گریه میکنی!
در کربلا چه دیدهای آخر که روضهخوان
تا میرسد به "سینه" و "سر" گریه میکنی!
اینطور که پیش میروی از دست میروی
آقای من! بس است چقدر گریه میکنی!
🌹🌹🌹