نَفسی عَلی زَفَراتِها مَحبوسَةٌ یا لَیتَها خَرَجَت مَعَ الزَفَراتِ لا خَیرَ بَعدَکَ فی الحَیاةِ وَإِنَّما أَبکی مَخافَةَ أَن تَطولَ حَیاتی بهانه تو گرفتم تویی بهانه من شمیم نام تو جاری به هر ترانه من ظهور نور تو را دارم آرزو امشب فروغ چشم منی و چراغ خانه من ببین که ناز تو را می‌کشم، بمان! بانو! به قدر لحظه‌ای آخر در آشیانه من بمان برای حسین و حسن تسلا باش برای خاطر زینب، بمان یگانه من هنوز در دل آن کوچه سار می‌لرزد شبیه عرش معلا دوباره شانه من تویی بهانه چشمان ابری حیدر تویی دلیل همه گریه شبانه من غریب رفتی و مانده‌ست در شب کوچت فشار زخم تو بر زخم تازیانه من به جز علی نشناسد کسی تو را زهرا تویی تو لیلة الاسرار بی نشانه من همیشه زخم فدک تازه می‌شود آری همیشه یاد تو باشد در آشیانه من به احترام تو خواندم نماز شعله‌وری حقیقت است که آتش گرفته خانه من؟!