سلام استاد خوب هستین خدا قوت.
یه شب محرم ما برای مراسم رفته بودیم کانون شهید سبحان. اونجا یه پسر بچه ی هفت هشت ساله از بس کارتون مرد عنکبوتی دیده بود دقیقا مثل عنکبوت دست و پاش رو حرکت می داد و چهار دست و پا میرفت و به بچه ها میگفت من مرد عنکبوتی هستم.
پسر من هم همسن ایشون بود. یکم وایستاد و با تعجب نگاهش کرد. بعد دیدم که رفت سمتش و زد رو شونه ی پسره و پسره بلند شد و علی احسان یه چیز هایی بهش گفت.
اون پسر تا آخر مراسم دیگه اون کار رو نکرد و مثل بقیه شروع به بازی کردن کرد.
به علی احسان گفتم مامان چی بهش گفتی؟
گفت مامان بهش گفتم تو امام زمان رو دوست داری؟
گفت آره دوست دارم.
گفتم امام زمان سرباز میخواد حاج قاسم میخواد. مرد عنکبوتی نمیخواد. بلند شو و مثل یه سرباز واقعی رفتار کن و دیگه خودت رو مثل هیچ حیوونی نکن.