#یک داستان... یک تلنگر
✨ شیخی در منبر گفت: ای مردم اگر عمل نیک ندارید و زیاد گناه کردهاید برای رفتن به بهشتچ یک راه دارید و آن این که کافری مسلمان کنید.
✨دو چوپان عوام چون این سخن شنیدند، به بیابان رفته و کمین کردند تا یک مسیحی پیدا کنند، ناگهان مردی مسیحی دیدند از بیابان میگذشت، از پشت صخره بیرون پریدند و مسیحی را بر روی زمین خوابانده و چاقو در حلقوم گذاشتند گفتند زود مسلمان شو.
✨مسیحی که چاقو در گلوی خود دید گفت: چشم. امر کنید. گلوی مسیحی را رها کردند از زمین برخواست، نصاری (مسیحی) پرسید، حال چه گویم و چه کنم مسلمان شوم؟ بگویید تا به دین شما در آیم.
این دو مسلمان همدیگر را نگاه کردند و از هم پرسیدند، راست می گوید ما چگونه مسلمان شدیم چه گوییم انجام دهد تا مسلمان شود؟؟ شرمشان شد و او را رها کردند.
👌 آری بسیاری از ما هم چنین مسلمان شدهایم. اگر نادانانی چون من در دین اظهار نظر نمیکردند و دین دست عاقلان بود الان هیچ اختلافی در دین و این همه فرقه نبود.
🍀 دکتر شریعتی نقل میکند، روزی حدیثی با معنی در مجلسی خواندم، آخر مجلس کسی آمد و گفت، دکتر معنی حدیثی که خواندید این نیست. پرسیدم پس کدام است؟ گفت: من نمیدانم ولی میدانم این نیست که گفتید!! گفتم وقتی شما چیزی نمیدانید بنده یک چیزی فعلا دانستهام زحمت بکشید و گوش کنید.
💫خداوند در قرآن در تعریف صفات مومنان میفرماید:
❀والذین اذا یتلو علیهم آیاتنا لم یخروا علیها صما و عمیانا❀
۩ مومنان کسانی هستند که آنگاه که آیات ما بر آنان خوانده میشود، لال و کور، بر روی آیات ما نمیافتند (بدون تعقل هر حرفی را نمیپذیرند در آن تدبر میکنند و تعقل مینمایند) ۩
💫 چرا خداوند امر به عقل میکند چون دین از روی عقل اگر باشد به راحتی از دست نمیرود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•