. ✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ یعنی واقعا باید بزاری همه این خوشگلیا رو ببینن!؟ سـرم را بـه چـپ و راسـت تـکان مـی دهـم و بـرای فـرار از صـدای وجدانـم بلنــد میگویــم: خــب دیگــه بســه.مثل اینکــه فقــط مــن زیبــای خفتــه ام.شــما همگــی زن شرک! همه می خندند و ازاتاق بیرون می روند. خانـواده ی سـحر اهـل نمـاز و روزه نیسـتند و باکفـش درخانـه رفـت و آمـد مـی کننـد. از خانـه بیـرون مـی رویـم و سـوار ماشـین هایمان مـی شـویم. مـن سـوار ماشـین آیسـان مـی شـوم و در را میبنـدم. قبـل ازحرکـت پرسـتو بـه سـمت مان مـی آیـد و اشـاره مـی کنـد کارم دارد. پنجـره را پاییـن مـی دهـم و مـی پرسـم: چـی شـده آبجـی؟ دســتهایش را از کادر پنجــره داخــل مــی آورد، روسری ام را چنــد ســانتی عقـب تـر مـی دهـد و کمـی موهـای لختـم را بیشـتر بیـرون مـی ریـزد. شـیطنت آمیـز مـی خنـدد و بـه طـرف ماشـینش برمیگـردد. بـه خـودم در آینـه ی بغـل ماشـین نـگاه مـی کنـم. دیگر حجابی درکار نیست. روسری ام را انگار کامل کنار گذاشته ام. رسـتمی بـه اسـتقبالمان مـی آیـد و نیشـش را تـا بناگوشـش بـاز مـی کنـد. صـدای موزیـک از خانـه اش مـی آیـد. همگـی سـلام مـی کنیـم و پشـت سرش وارد سـاختمان مـی شـویم. دوبلکـس و مـدرن با دیزاین کرم شـکلاتی... @oshahid