✍ سحرگاه همین امروز بود و کنار ضریح حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام، صدای گریه‌ی زائری چنان درد داشت که قلبها را با درد خویش درمی‌آمیخت! آمد کنارم نشست...و بی‌آنکه بپرسم، از قصه‌ی فراقِ پدرش که تنها تکیه‌گاه زندگی‌اش بود حرف زد! گفت هشت ماه است که این درد تمام جانش را گرفته و زندگی‌اش را مختل کرده. می‌گفت پدرم مرد بزرگی بود! قوی و بردبار و به معنای حقیقی اهل امنیت و ایمان. نگرانِ برزخ پدرش نبود، درد فراق آزارش می‌داد. ▫️او حرف می‌زد و من با خودم فکر میکردم اگر ما "ماهیت دردهای دنیا" و لازمه‌ی وجود آنها را در مسیر رشدمان می‌شناختیم، و می‌آموختیم چگونه از نردبان این درد بالا رویم؛ حتماً دردهای تلخ و کشنده اینقدر زندگی را به کاممان تلخ نمی‌کرد. به حرفهایش خوب گوش کردم و خودم را جای او گذاشتم و با تمام جان و در عین صدق، همه‌ی حق را به او دادم! کمی آرام که شد، خواهش کردم چند ساعتی به این مجموعه دل بدهد. حتماً از این زمین فسرده و ترک خورده، گل امید و نهال تلاش و سرزندگی خواهد رویید! 💫کارگاه رشد و قدرت در سایه سختی‌ها دوره‌ی ماهیت‌شناسی دردها و تبدیل تهدیدها به فرصتهاست: 👉 b2n.ir/t09132 @ostad_shojae