※ باباجان می‌گفت: هر وقت رسیدی به نقطه‌ای که زبانت برای شکر یک نعمت بند آمد، خدا این عجز تو در شکر را «شکر مقبول» می‌نویسد برایت. • تمام لحظه‌های گذشته را به این فکر می‌کردم، محال است کلمه‌ای باشد که قد و قواره‌اش برسد بتواند لحظه‌ای را که امام هادی علیه‌السلام امر کردند، شما بیایید ری و بشوید پناهگاه ما، شکر کند. • باباجان می‌گفت: شکر نعمت در استفاده درست از نعمت است. با خودم فکر می‌کردم ما که قیمت شما را نمی‌فهمیم قطعاً هم در بهره گیری از جان شما عاجزیم. خدایا ما عاجزها را همینجوری قبول کن! ما می‌دانیم عاجزیم از فهم این نعمت، و عاجزیم از شکرش، همین عجز ما را بپذیر .... ببخشید بابت عکس غیرحرفه‌ای: الآن در شب شهادت حضرت تمثال عشقِ به امام، یار رسیده به مقام وفای امام، حل شده در جان امام، و اصلاً خودِ خودِ جانِ امام ... حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام ثبت شد. @ostad_shojae