حکایت مرحوم آیت اللَّه حاج آقا حسین خادمی اصفهانی می فرمودند: ما به مشهد مقدّس رفتیم، محل سکونتمان کنار آشپزخانه حضرتی بود، بوی غذا را همیشه استشمام می کردیم، ولی از غذای حضرتی بهره مند نشدیم. روزی که عازم برگشت بودیم قورمه سبزی داشتند، به مزاح، خطاب به حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام کردم و گفتم: ما قورمه سبزی نخوردیم ولی بوی آن را استشمام کردیم. در بین راه ماشین ما توقف کرد، راننده گفت: آقایان ما حدود دو سه ساعت در این جا هستیم، ماشین خرابی دارد. چاه آبی در آن نزدیکی بود، رفتیم آن جا برای تجدید وضو، طولی نکشید اهل آن آبادی به سراغ ما آمدند و گفتند: آقا نماز خود را در مسجد ما بخوانید، من هم قبول کردم. پس از اقامه نماز خواستم برگردم به نزد ماشین، کسی از اهل ده گفت: آقا ناهار مهمان حضرت رضاعلیه السلام هستید، دیشب ایشان را در خواب دیدم، به من فرمودند: فردا آقایی که به این جا می آید، او را قورمه سبزی مهمان کنید. 📚 روزنه هایی از عالم غیب. https://eitaa.com/joinchat/1205339078C77eac01560