سلیطه
[سَ طَ] (ع ص) زن دراززبان (منتهي الارب) (زمخشري) (دهار) زن هرزه چانه و زبان دراز (آنندراج) چيره بر شوي (يادداشت مؤلف) زن غوغايي و فتنه انگيز و زبان دراز و چغاز (ناظم الاطباء) : اين شوي کش سليطه هر روزي بنگر که چگونه روي بنگاردناصرخسرو -امثال: از سه چيز بايد حذرکرد: ديوار شکسته، زن سليطه، سگ گيرنده زن سليطه سگ بي قلاده است زن سليطه شوهر مرد است.