👈کتاب «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن» تحقیقی در این زمینه دارد که با اندک تصرفی آن را خدمتتان تقدیم می کنم:
🔹كلمه «سماء» مفهوم جامعى است كه مصاديق و معانى متعددى از آن اراده مى شود. و لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معانى متفاوتى به كار رفته است:
✴️الف: آسمان در لغت
«سماء» در لغت از ريشه «سمو» (به معناى بلندى) و به معناى بالا و برتر (فوق) است. آسمان هر چيزى، بالاى آن چيز را گويند. و حتى برخى لغويين ادعا كرده اند هر بالايى نسبت به پايين آن، آسمان و هر پايين نسبت به بالاى آن، زمين است.
✴️ب: آسمان در علم
آسمان در فيزيک جديد اين گونه تعريف شده است: «پديده اى نابوده [معدوم] و گنبدنما كه زمينه ديدن سيارات و ستارگان است.»
✴️پ: آسمان در قرآن:
كلمه «سماء» (آسمان) در قرآن در همه موارد به يک معنا و در يک مصداق به كار نرفته است. و به طور كلى آسمان در قرآن در دو مفهوم مادى (حسى) و معنوى به كار رفته است.
✳️آسمان در قرآن
برخى از مصادیق و موارد آسمان در قرآن، عبارتند از:
1. آسمان (سما) در معناى بالا (جهت بالا): اين معنا موافق معناى لغوى آسمان است؛ مانند: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»؛ همانند درخت پر بركت و پاكيزه كه ريشه آن در زمين ثابت و محكم است و شاخه هاى آن به آسمان كشيده شده.(1)
2. آسمان به معناى جوّ اطراف زمين، يعنى جايى كه ابرها قرار گرفته اند و هوا در آن است، مثل: «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً»؛ و از آسمان آب مباركى را فرو فرستاديم.(2)
3. آسمان به معناى مكان سيارات و ستارگان، مثل: «تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً»؛ بزرگوار آن خدایى كه در آسمان، برج ها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشيد و ماه تابان را روشن ساخت.(3)
4. آسمان به معناى مقام قرب و مقام حضور كه محل تدبير امور عالم است. برخى از مفسران مثل علامه طباطبائى (ره) در موارد متعدد «سماء» را به اين معنا ارجاع داده اند. مثل: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ»؛ اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مىكند.(4)
5. آسمان به معناى موجود عالى و حقيقى:
برخى از صاحب نظران برآنند كه آسمان در قرآن همان گونه كه به معناى آسمان مادى به كار رفته است (مثل سموات سبع)؛ در معناى علوّ مرتبه وجود و موجود عالى نيز به كار رفته است كه همان سماء معنوى و عالم فوق ماده است كه همه هستى از آن مرتبه بالاتر نازل مى شود؛ مثل: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»؛ روزى تان و آن چه به شما وعده داده مى شود (كه ظاهرا بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد.(5)
♻️جمع بندی
لفظ «سماء» در قرآن و علم و لغت، به يک معناى واحد به كار نرفته است بلكه در معانى و مصاديق مختلف به كار رفته و به عبارت ديگر، مشترک لفظى است. هر چند ممكن است برخى از اين معانى و مصاديق را در يک مفهوم واحد جمع كرد؛ براى مثال معناى چهارم و پنجم قرآنى را مى توان در معناى آسمان معنوى جمع كرد.(6)
🎤بیان تفسیری
در صورتى كه مراد از كلمه سماء، جهت بلندى و بالا باشد، معناى رفع آن [«وَ السَّماءَ رَفَعَها»] عبارت مى شود از اين كه سماء را در اصل بلند و بالا آفريد؛ و در صورتى كه مراد از آن، خود جهت بالا نباشد، بلكه أجرامى باشد كه در جهت بالا قرار دارند، آن وقت معناى رفع آن، تقدير محل هاى آن ها خواهد بود و معناى جمله اين خواهد بود كه: خداى تعالى محل ستارگان را نسبت به زمين بلند قرار داد.(7)
بیانی دیگر؛
آسمان در اين آيه، خواه به معنى جهت بالا باشد يا كواكب آسمانى و يا جو زمين، هر كدام باشد موهبتى است بزرگ و نعمتى است بى نظير، چرا كه بدون آن زندگى كردن براى انسان محال است و يا ناقص. آرى نور و روشنايى كه مايه گرما و هدايت و حيات و حركت است از سوى آسمان مى آيد، باران از طريق آسمان مى بارد، و نزول وحى نيز از آسمان است. در اين صورت آسمان مفهوم اعم از مادى و معنوى دارد.(8)
بیان سوم؛
منظور از سماء، يا اجرام آسمانى است، نظير «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ» (9)؛ و يا گازها و ذراتى است كه جوّ را به وجود آورده اند، نظير «أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها» (10)؛ و شايد مراد هر دو باشد. به هر حال، منظور، مرتفع آفريدن است.(11)
نکته:
نگاه ما به آیات قرآن باید نگاه متعارف و عرفی باشد یعنی ببینیم عرب آن زمان چه می فهمیده است، زیرا مخاطب اولیه این آیات، عرب صدر اسلام است و قرآن هم طبق فهم او با و سخن می گوید. عرب با شنیدن این آیات، هیچ استبعاد و ایرادی نمی گیرد زیرا کاملا برایش قابل فهم است که او روی زمین و پایین است و آسمان (خورشید و ستارگان و...) در بالا قرار دارد. این کاملا متعارف و معمولی است.